سیر حکمت در اسلام زمـينه‌یی براي ظهور حكمت صدرا

این مقاله، خلاصه مقدمه «دکتر سید حسین نصر» بر کتاب «رساله سه اصل» ملاصدرا است. این کتاب که تنها اثر ملاصدرا به زبان فارسی است، در سال 1340 شمسی توسط دانشگاه تهران چاپ شده است. در این مقدمه، دکتر نصر به بررسی سیر تاریخی اندیشه حکمت در اسلام می‌پردازد و اشاره می‌کند که « این سلسله حکماء و عرفاء که متأسفانه کم و بیش گمنام مانده و از صفحات تاریخ حکمت اسلامی حذف گردیده‌اند، حائز اهمیت فوق العاده‌یی می‌باشند، زیرا شالوده و پایۀ حکمت متعالیه صدر المتألهین را استوار ساختند و بدون توجه به افکار این بزرگان کشف چگونگی پیدایش حکمت ملاصدرا ممکن نیست.»
نظری که اکثر مورخان و محققان غیرایرانی، چه غربی و چه شرقی، درباره سیر حکمت در اسلام دارند این است که؛
«فلسفه از یعقوب کندی آغاز شد و به دست فارابی و شیخ الرئیس تکمیل یافت و سپس امام غزالی آن را مورد انتقاد قرار داد و اگرچه ابن رشد ردی بر انتقادات غزالی نگاشت، فلسفه روبه زوال گذاشت و بعد از قرن ششم از میان رفت.»
این نظر گرچه تا حدی در مورد عالم تسنن صحت دارد، نظری است کاملاً ناقص، از آنجا که حکمت را به حکمت مشائی محدود کرده و به توسعه و رشد آن در عالم تشیع توجه ننموده است.
همان قرنی که به نظر جمهور نویسندگان پایان فلسفه اسلامی است، در واقع آغاز نهضتی است در حکمت که از شیخ الاشراق آغاز شده و بالاخره به مکتب ملاصدرا منجر می‌گردد. از قرن ششم به بعد حیات معنوی و فکری اسلام تحت نفوذ افکار حکمای اشراقی (1) و عرفائی که مروج مکتب عرفان نظری بودند (2) قرار گرفت و به تدریج فلسفه مشائی از یک سو با حکمت اشراقی و از سوی دیگر با عرفان نظری مکتب شیخ اکبر در محیط فکری و معنوی عالم تشیع امتزاج یافت.
بین قرن ششم و نهم، حکمائی مانند خواجه نصیر توسی (3) و شاگرد او علامۀ حلی(4) و قطب الدین شیرازی (5) و قطب الدین رازی (6) و غیاث الدین منصور شیرازی (7) و میرسید شریف جرجانی (8) و جلال الدین دوانی (9) بعضی از اصول حکمت اشراقی و مشائی را با هم آمیختند و مشعل حکمت و فلسفه را از گزند تندبادهای زمانه محفوظ داشتند. و نیز عرفائی مانند سید حیدر آملی (10) و رجب برسی (11) و ابن ترکه اصفهانی (12) و ابن ابی جمهور احسائی (13) در تلفیق شرع و عرفان کوشیدند و تحقیقات عرفانی را وارد محیط فکری تشیع نمودند.
این سلسلۀ حکماء و عرفاء که متأسفانه کم و بیش گمنام مانده و از صفحات تاریخ حکمت اسلامی حذف گردیده‌اند، حائز اهمیت فوق العاده‌یی می‌باشند زیرا آنان در واقع زمینه را برای ظهور میرداماد و ملاصدرا فراهم نموده و شالوده و پایۀ حکمت متعالیه صدر المتألهین را استوار ساختند. بدون توجه به افکار این بزرگان، کشف چگونگی پیدایش حکمت ملا، میسر نیست و سلسله‌یی که آخوند و میرداماد را به حکمای پیشین مانند فارابی و شیخ الرئیس و شیخ الاشراق می‌پیوندد از انظار مستور مانده است. به همین جهت حکمت اسلامی مانند چند دوره منقطع و از یکدیگر گسسته جلوه می‌نماید.پی نوشت‌ها:
(1) مؤسس مکتب حکمت اشراق، شیخ الاشراق شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ مقتول یا شیخ شهید یکی از اعاظم حکمای اسلامی است. وی در سال 549 در سهرورد که نزدیک زنجان واقع شده تولد یافت. علوم رسمی را نزد مجد الدین جیلی و ظاهر الدین قاری بیاموخت. سپس به سیر و سیاحت پراخت و در دربار ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی در حلب مستقر گردید و بالاخره در این شهر در سال 587 در نتیجه مخالفت بعضی از علماء به قتل رسید. گرچه شیخ الاشراق 38 سال بیشتر عمر ننمود، رسائل متعددی به زبان عربی و فارسی از خود باقی گذاشت مانند حکمت الاشراق، تلویحات، مطارحات، مقومات، هیاکل النور، الواح عمادی، پرتونامه، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، الغربه الغریبه، شرح اشارات و رساله العشق شیخ الرئیس که هر یک به نوبه خود شاهکاری در حکت و عرفان به حساب می‌آید. شیخ اشراق در هوش و فراست و کیاست زبانزد خاص و عام در تصوف و عرفان و حتی علوم غریبه نزد معاصران مشهور بود و در چند سال عمر کوتاه خود اثری جاویدان در حکمت اسلامی باقی گذاشت که تا به امروز از صفحه تاریخ محو نگردیده است. (برای شرح آثار و افکار او رجوع شود به روضات، ص 238 / ریحانه الادب، جلد دوم، ص 380 و 381 / مقدمه پرفسور هانری کربن به حکمت الاشراق، تهران، 1331 / روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، نگارش هانری کربن، تهران، 1325/ افکار ملاصدرا و سهروردی به قلم علی اکبر داناسرشت، تهران، 1317)(2)  مهمترین پایه گذار عرفان نظری به صورت علمی، محی الدین ابن عربی حاتمی اندلوسی ملقب به شیخ اکبر یا شیخ کبیر است که از بانفوذترین عرفای اسلامی به شمار می‌آید و در هفت قرن گذشته افکار متصوفین را در سراسر عالم اسلام تحت سلطه معنوی خود قرار داده است. این عارف بی نظیر در سال 560 در مورسیه در اندلوس تولد یافت و پس از گذراندن دوران کودکی و جوانی در شهرهای اندلوس به مشرق زمین سفر نمود و بالاخره در شهر دمشق متوطن گشت و در سال 636 در آن شهر درگذشت. مزار او در کوه قاسیون معروف به صالحیه همواره زیارتگاه عارفان بوده است. از ابن عربی بیش از 400 کتاب و رساله باقی است که مشهورترین آنها، فتوحات مکیه و فصوص الحکم است که بسیاری از عرفاء و حکماء بر آن شرح نگاشته‌اند. شیخ اکبر در واقع مؤسس مکتب عرفان نظری است و بسیاری از اصطلاحات مهم عرفان مانند «وحدت وجود» به وسیله او وضع شده است. افکار ابن عربی توسط صدر الدین قونوی، عبدالرزاق کاشانی، فخر الدین عراقی، عزیز نسفی و بسیاری دیگر از عرفای قرن هفتم و هشتم در سرتاسر بلاد اسلامی اشاعه یافت و افکار بزرگان تصوف را تحت الشعاع قرار داد و رنگ خاصی به تعالیم تصوف بخشید که آن را از ادوار قبلی ممتاز می‌سازد. آنچه تا به امروز در اصول عرفان نظری تدریس می‌شود، همان تعالیم ابن عربی است. (رجوع شود به روضات، ص 732 / ریحانه الادب، جلدسوم، ص 496 تا 498). از مبرزترین شاگردان ابن عربی، صدر الدین قونوی است. وی از مشاهیر عرفاء و مروج افکار ابن عربی در ممالک شرقی اسلامی در سال 600 تولد یافت و مادرش پس از فوت پدر او، به نکاح ابن عربی درآمد. صدر الدین زیر نظر ناپدری خود تربیت یافت و به مراتب عالیۀ معرفت نائل گشت و با بزرگانی مانند مولانا همدم و مأنوس گردید و شاگردان بسیاری را مانند فخرالدین عراقی و موید الدین جندی و شمس الدین مکی و قطب الدین شیرازی به رموز و اسرار حکمت الهی و عرفان هدایت نمود و بالاخره در قونیه در سال 671 وفات یافت. از صدر الدین کتب متعددی باقی مانده مانند اعجاز البیان در تفسیر سوره فاتحه، شرح الاسماء الحسنی، شرح شجره نعمانیه، فصوص فکوک، النفحات الالهیه، شرح مصباح الانس و مفتاح الغیب که از شاهکارهای عرفان و در زمره کتب درسی این فن می‌باشد. صدر الدین را هم چنین کتابی است به نام مطالع الایمان به زبان فارسی در عرفان که تا کنون به طبع نرسیده وشهرت زیادی ندارد اما بسیار لطیف و پرارج است. (رجوع شود به مجالس المومنین، جلد دوم، ص 69 / ریحانه الادب، جلد دوم، ص 468). بعد از صدر الدین مهمترین شارح و مفسر عرفان ابن عربی، عبد الرزاق کاشانی است که شرح فصوص، منازل السائرین، تأویل الآیات، جامع الاسرار و اصطلاحات صوفیه او از کتب مشهور عرفان است و تفسیر او بر قرآن مدتها به اشتباه به ابن عربی نسبت داده می‌شد. عبد الرزاق بین سالهای 730 و 735 وفات یافته است. (رجوع شود به روضات، ص 353. ریحانه الادب، ج 3، ص 438).(3)  خواجه نصیر الدین توسی، یکی از بزرگترین نوابغ اسلام و احیاءکننده علوم عقلی در دوره مغول در سال 597 در توس تولد یافت و پس از پایان تحصیلات مقدماتی رهسپار نیشابور گردید و نزد بسیاری از علمای آن شهر شعبه‌های گوناگون علوم را تکمیل نمود و با وجود کمی سن شهرت زیادی بدست آورد. در این موقع چون خراسان در معرض تهاجم مغول قرارگرفته و امنیت از شهرهای بزرگ سلب گردیده بود، خواجه بناء به دعوت علاءالدین محمد پادشاه اسماعیلیه به قلاع آن فرقه در قهستان پناه برد و تا انقراض طائفه اسماعیلیه بدست هلاکو به اجبار در این حال بسر می‌برد. پس از فتح الموت، خواجه به خدمت هلاکو درآمد و بعد از انقراض خلافت عباسی در بغداد با کمک هلاکو رصد خانه مراغه را از سال 657 تا 660 برپا کرد و زیج معروف ایلخانی را در آنجا تنظیم و بسیاری از دانشمندان آن زمان را در آن مرکز جمع نمود. در پایان عمر خواجه چندین سفر به قهستان و خراسان و بغداد کرد و بالاخره در سال 672 در بغداد درگذشت و در کاظمین به خاک سپرده شد. خواجه دارای تألیفات متعددی است به زبان فارسی و عربی که هر یک به نوبه خود شاهکاری محسوب می‌گردد مانند تحریرات او بر کتب مهم ریاضی قدیم، زیج ایلخانی، اخلاق ناصری، اساس الاقتباس در منطق، تجرید العقائد در کلام، اوصاف الاشراف در تصوف و شرح الاشارات که از بزرگترین کتب حکمت می‌باشد. خواجه اشعاری نیز به فارسی سروده که از لحاظ معنی و فنون ادبی در خور تحسین و ستایش است.

(4)  علامه حلی (648 – 726) از فحول علمای شیعه و یکی از مشهورترین شاگردان خواجه است. هوش و ذکاوت و قدرت کلام و بیان او زبانزد معاصرانش بود و مناظراتی که در دربار سلطان محمد خدابنده با علمای اهل سنت انجام داد از جالب‌ترین فصول تاریخ علمی و دینی اسلام می‌باشد. علامه در جمیع علوم عقلی و نقلی استاد بود و از خود بیش از صد کتاب ورساله در فقه و اصول و حکمت و کلام و منطق و ریاضیات و بسیاری دیگر از علوم باقی گذارد مانند نهج الحق و کشف الصدق در عقائد شیعه، و انوار الملکوت در کلام، و تذکره الفقهاء در فقه، و شرح بر شرح اشارات خواجه در حکمت، و جوهر نضید در منطق، که همگی نزد خاص و عام شهرت دارد. (رجوع شود به احوال و آثار استاد بشر، ص 136 / روضات، ص 171، ریحانه الادب، جلد سوم، ص 106 تا 114).

(5)  قطب الدین شیرازی، مشهور به علامه شیرازی (634 – 710) در شیراز تولد یافت و نزد پدرش تلمذ نمود و بدست او خرقه تصوف پوشید. در بادی امر طبابت می‌کرد تا اینکه عشق به علم، او را از شیراز به سوی مراغه و محضر خواجه نصیر کشید و او در خدمت استاد اشارات شیخ و هیأت را بیاموخت و سپس به مسافرت پرداخت و مدتی نیز نزد صدر الدین قونوی به تحصیل و کسب فیض اشتغال داشت. بالاخره علامه شیرازی به ایران بازگشت و بقیۀ عمر خود را در تبریز گذرانید و در آن شهر وفات یافت. قطب الدین بر جمیع علوم خصوصاً حکمت و ریاضیات و طبیعیات ماهر بود و در این علوم، تألیفات گرانبهایی از خود باقی گذاشت مانند التحفة الشاهیة، شرح حکمت الاشراق، مفتاح و درّة التاج، که از بهترین دوره‌های حکمت و علوم به زبان فارسی است. (رجوع شود به مقدمه مبسوط سید محمد مشکوة به درة التاج، تهران، 1317 ـ 1320 / روضات، ص 530 تا 533 / ریحانه الادب، جلد سوم، ص 307 ـ 308)

(6)  قطب الدین رازی که از مشهورترین شاگردان علامه حلی است، از اهالی ورامین بود و سالیان دراز در دمشق گذراند و در سال 766 در آن شهر درگذشت. از تألیفات معروف او می‌توان شرح شمسیه در منطق، شرح مطامع در منطق و المحکمات (که محاکمه بین شرح امام فخر و خواجه بر اشارات است) نام برد. (رجوع شود به ریحانه الادب، جلد سوم، ص 303 ـ 304)

(7)  غیاث الدین منصور شیرازی فرزند حکیم نامی صدر الدین دشتکی در شیراز تولد یافت و نزد پدر علوم را بیاموخت و آن قدر مهارت بدست آورد که در سن 14 سالگی با جلال الدین دوانی مشاجره و مناظره می‌نمود. شاه تهماسب برای او مدرسه‌یی در شیراز ساخت بنام منصوریه، و غیاث الدین تا پایان عمر در این مدرسه به تدریس پرداخت و در سال 948 یا 949 در آن شهر وفات یافت. بعضی از تألیفات مهم او عبارتند از اخلاق منصوری، الأساس در هندسه، شرح هیاکل النور سهروردی، حاشیه شرح اشارات خواجه، حاشیه شفاء بوعلی، المحکمات فی ما بین الحواشی الدوانیه، حواشی میرصدرالدین بر شرح تجرید و معالم الشفاء در طب. (رجوع شود به ریحانه الادب، جلد سوم، ص 166 ـ 167)

(8)  میر سید شریف جرجانی از شاگردان بنام قطب الدین محمد رازی در جرجان متولد گردید و در شیراز در سال 818 و یا بناء به روایت بعضی 824 یا 825 وفات یافت. او در علوم گوناگون مخصوصاً منطق و کلام معروفیت فراوان داشت و با تفتازانی مناظرات و مشاجراتی نمودکه مشهور است. در پایان عمر میر سید شریف قدم به مرحله سیر و سلوک نهاد و دست ارادت به خواجه علاء الدین نقشبندی داد. از تألیفات معروف او می‌توان تعریفات العلوم، حاشیه حکمت العین، حاشیه شرح شمسیه قطب الدین رازی و حاشیه شرح مطالع در منطق، شرح مفتاح العلوم سکاکی، صرف میر و صغری و کبری در منطق را نام برد. جرجانی شاگردانی نیز تربیت نمود که بعضی مانند محقق دوانی، سید محمد نوربخش و ابن ابی جمهور احسائی خدمات بسزایی به علوم عقلی و حکمت نمودند.

(9)  جلال الدین دوانی مشهور به محقق دوانی بناء به حکایت تحفۀ سامی در سال 830 در دوان تولد یافت و بعد از تحصیلات مقدماتی به شیراز سفر کرد و در آنجا تحصیل حکمت نمود و پس از مسافرت به تبریز و عراق و هندوستان، قاضی شیراز گردید. دوانی مشاجرات زیادی با معاصر خود صدر الدین دشتکی داشت و شاگردان بنامی نیز تربیت نمود که مشهورترین آنان کمال الدین میرحسین یزدی میبدی صاحب شرح هدایه است. دوانی در سال 907 در شیراز درگذشت و در همان شهر مدفون گشت. تألیفات دوانی در رشته‌های گوناگون بسیار است که از مشهورترین آن تفسیر آیات قرآن، اثبات الواجب، حاشیه بر شرح تجرید قوشچی در کلام، شواکل الحور در حکمت، حاشیه مطالع و تهذیب المنطق، اخلاق جلالی، شرح سی فصل خواجه نصیر، حاشیه بر شرح چغمینی، شرح تحریر اقلیدس در هیئت و هندسه و انموذج العلوم در علوم مختلفه می باشد. (رجوع شود به روضات، ص 162 / مجالس المؤمنین، جلد دوم، ص 221 تا 229 / ریحانه الادب، جلد دوم، ص 26 ـ 28 / شرح زندگانی جلال الدین دوانی، تألیف علی دوانی، قم، ص 60 به بعد).

(10)  سید حیدر آملی از عرفای بزرگ شیعه است که در عصر علامه حلی می‌زیسته و از آمل به بغداد مسافرت نموده و به تلمذ نزد اساتید آن شهر پرداخت. تألیفاتی که از او نام برده شده نص النصوص در شهر فصوص، کتاب الکشکول، جامع الاسرار و التأویلات در تفسیر قرآن می‌باشد. (رجوع شود به روضات، ص 203 تا 204 / ریحانه الادب، جلد اول، ص 30 / مجالس المومنین، ص 51 تا 55).

(11)  حافظ رجب برسی از معاصران تفتازانی و جرجانی، فقیه و محدث و صوفی و شاعری زبردست بوده و تالیفاتی مانند اسرار الائمه، انشاء التوحید، لوامع انار التمهید، جوامع اسرار التوحید و مشارق الانوار از خود باقی گذاشته که شاهد تبحر او در عرفان و علوم باطنی است. رجب برسی در اوائل قرن نهم در قید حیات بوده و در اردستان مدفون گردیده است. (رجوع شود به روضات، ص 284 / ریحانه الادب، جلد اول، ص 304).

(12)  علی بن ترکه اصفهانی یکی از حکماء و عرفای مهم شیعه است که در تلفیق عرفان مکتب ابن عربی و تشیع کوشید و علوم ظاهر و باطن را با هم جمع نمود. گرچه اهل اصفهان بود سالها در مصر و شام به سیر و سلوک و تلمذ و تعلم پرداخت و سپس به اصفهان و یزد مراجعت کرد و به تدریس و تألیف مشغول گشت و در اصفهان در 836 بدرود حیات گفت. ابن ترکه صاحب رسائل بدیع و پر ارزشی است مانند شرح فصول الحکم، کتاب مفاحص، اسرار الصلود، شرح قصیده ابن فارض، کتاب فی علوم الحروف، شرح گلشن راز، تمهید القواعد که اخیراً در ایران جزو کتب درسی عرفان بود. (رجوع شود به مجالس المومنین، ص 41 ـ 42 / ریحانه الادب، ص 414)

(13)  ابن ابی جمهور احسائی از روش ابن ترکه و سید حیدر آملی در امتزاج عرفان و شرع پیروی نمود. او در قرن دهم می‌زیست و بعد از سال 901 وفات یافت و از خود آثار پربهایی باقی گذاشت مانند بدایه النهایه فی الحکمه الاشراقیه، زاد المسافرین، المناظرات، و المجلی فی المنازل العرفانیه. (رجوع شود به روضات، ص 623 / ریحانه الادب، جلد پنجم، ص 315).

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا