کنگرۀ حج و ثمراتی که باید عائد مسلمانان کند

متن زیر برگرفته از کتاب «فلسفۀ حج» حکیم علامه سید محمد جواد موسوی غروی است که در صفحات 99 تا 104 مندرج است. این کتاب در سال 1350 شمسی به طبع رسیده است. در بخشی از این مطلب علامه اینگونه می‌نویسد: «می‌پرسم روش همین معترضان به اسلام در دنیای حاضر چگونه است؟! اینانند که از جنگهای مداوم و پی‌گیر هدفی ندارند جز سرکوب جنبشهای رهایی بخش ملتهای ستمکش و محروم، تاراج ثروتهای آنان، گسترش بالهای شوم استعمار، ادامۀ طغیان و فساد، محو آثار عدل و داد، و در نهایت تقویت زور و اشاعۀ فسق و فجور!! و در نیل به این مقصود از هیچ ظلم و عدوانی خودداری نمی‌کنند، به روی زن و کودک و مردمی که در معرکه شرکت نکرده‌اند با مسلسل و بمب، آتش می‌گشایند، ساختمانهایی را که به قیمت جان و عمر و مال بشر تمام شده، ویران می سازند، آب و غذاء و سایر وسائل زندگی را قطع می‌نمایند، انبوهی از بمب افکن‌ها و خمپاره‌ها و سایر آلات قتاله را ابروار به اطراف می‌فرستند تا باران تیر و سیل آتش از آنها بر سر مسلمانها و سایر ملتهای ضعیف سرازیر گردد، و همچون گرداب ژرف، بشر بی گناه را در کام خود فرو برد، و بر دفتر وجودشان خط ابطال کشد!! شگفتا که به این رفتار وحشیانه نیز مباهات و افتخار می‌کنند و منت هم بر مردم می‌نهند!!»
سکونی از صادق آل از امیرالمؤمنین علیهما السلام روایت کرده که فرمود:
سافِرُوا تَصِحُّوا و جاهِدُوا اتَغنَمُوا و حُجُّوا تَستَغنُوا[1]
سفر کنید تا تندرست شوید و جهاد کنید تا غنیمت برید و حج بجای آرید تا بی نیاز گردید.
جزء اول حدیث، سفر کردن را موجب حفظ صحت و تحصیل سلامت دانسته است. در این شک نیست که سفر، هم ورزش است، و هم تغییر آب و هوا، و هم فراغ از مشاغل طاقت فرسا، و هم استراحت اعصاب، و این همه، به اتفاق پزشکان، از بهترین اسباب بهداشت و تندرستی می‌باشند. جزء دومش امر به جهاد است با ذکر یکی از نتایجش که غنیمت بردن باشد. در اینجا لازم بنظر می‌رسد  به طور خلاصه به این موضوع اشاره کنیم، زیرا: اعادی اسلام، مسألۀ غنائم را مورد انتقاد قرار داده گفته‌اند: محاربات اسلام مبنی بر اغتنام و گرفتن اموال بوده، در حالی که دین حق نباید با مال و دنیا کاری داشته باشد.  فقط می باید مردم را به اخلاق نیک هدایت نماید.
این اعتراض را چنان شیوع داده اند که در بعضی از جوانهای ما، که از معارف اسلام بی اطلاعند، اثر سوء بجا نهاده است. بحث مفصل در اطراف  آن، نیاز به کتاب مستقلی دارد، اما به قدری که معنای حدیث فوق روشن گردد، و ضمناً با موضوع حج هم بی ارتباط نباشد، که بعداً معلوم خواهد شد،  به این انتقاد پاسخ می‌دهیم.
اولاً: این سخن مغالطۀ صرف است، زیرا: دین اسلام، قانون عدل جامع الاطراف است، عدل در عقائد، در اخلاق، در اقتصاد و ثروت، در دولت و حکومت، در سیاسات داخلی و خارجی، در فرهنگ و صنعت، در عموم معاملات و معاشرات، و به طور کلی، در تمام شؤون بشر. بدیهی است وقتی قانون نتیجه بخش است که مواد آن اجراء، و بدون زیاده و نقصان، عملی گردد، وگرنه وجود و عدمش یکسان خواهد بود.
و نیز پیداست که هرکس بخواهد عدالت و صلاح را جاری، و ظلم و فساد را محو کند، ستمگران و مفتخوران، که انگل جامعه‌اند، نه تنها بنای مخالفت را می‌نهند و حتی الامکان از پیشرفت مصلحین جلوگیری بعمل می‌آورند، بلکه با طرح و پیشنهاد برنامه حق و عدالت، از آغاز، مخالف می‌شوند. متدرجاً کار بالا می‌گیرد و این تقابلات و کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌ها به رویارویی و جنگ می‌رسد! در این صورت هواخاهان عدالت و اصلاح، ناگزیر  باید یکی از دو راه را اختیار کنند، یا حرف خود را پس گرفته از تصمیم‌شان منصرف، و مقهور مفسدین و دشمنان خلق گردند، یا در قبال خصم پایداری و مقاومت نموده تمام نیروهای خود را، با منتهای فداکاری، اعمال کنند تا مخاصم را شکست داده قانون عدل و آزادی را مُجری سازند. واضح است که اگر گفتگو و مجاب کردن دشمن از این طریق به نتیجه نرسد، راه دوم را اختیار خواهند کرد، پس به حکم ضرورت، کار به پیکار می‌انجامد، و وقتی کار به جنگ کشید، لازم می‌شود، به تمام معنی، قُوی را مجهز ساخته از انواع وسائل استفاده کنند. قرآن در این خصوص چنین دستور می‌دهد:
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ (انفال 60)
در مقابل دشمنان هر چه بتوانید از نیروهای گوناگون آماده سازید و اسبهای (تعلیم دیده برای جنگ) را فراهم گردانید تا دشمنان خدا و خود را بترسانید.
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ  (آل عمران 139)
(در مبارزه و نبرد) سستی نورزید و افسرده نشوید و هرگاه اهل ایمان بوده باشید حتماً شما برترید.
بناءبراین باید دست خصم را کوتاه و قوایش را تضعیف نمود، تا قدرت ادامۀ حرب و امکان پیروزی وی منتفی گردد، از جمله اسباب وهن و ضعف اعداء، علاوه بر کشتن مردان جنگی، سلب کردن اسلحه و افزار جنگ و مأکول و ملبوس و مرکب، و اسیرگرفتن از او است، هرگاه این برنامه عملی نگردد بدون شک، دشمن غالب گشته مسلمین و اسلام (حق و عدالت و طرفدارانش) را از بین خواهند برد.
بــد گــهر را عــلم و فـن آموخـتن      دادن تـیــغ اســت دسـت راهـــزن
تـیـغ دادن در کـف زنـگی مـسـت      بــه کـه آید علم، ناکس را بدست
عـلم و مـال و منصب و جاه و قران     فـتنـه آرد در کـف بـد گــوهـران
پس غـزا[2] زین فرض شد بر مؤمنان     تــا ستــانـند از کـف مجنون سنان
جــان او مجـنون تـنش شمشــیر او     واستـان شمشـیر را زین زشت خو
آنچــه منـصب می‌کـند با جـاهلان     از فـضـیحت کـی کند سد ارسلان
عیب او مخفیست چون آلت بیافت     مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
جــمله صـحرا مار و کژدم پر شود     چونکه جاهل شاه حکم مُر[3] شود
حکـم چون در دست گمراهی فتاد     جــاه پـندارنـد و در چـاهی فـتاد
احـمقان سـرور شدسـتـند و ز بیـم     عــاقـلان ســرهـا کشیده در گلیم[4]
ثانیاً: مقتضای قانون عدالت این است که هرگاه کسی مالی را از راه نامشروع (مثل غضب، رشوه، ربا، قمار و غیره) بدست آرد، از وی بگیرند و به صاحب واقعیش برسانند. اگر از طریق صحیح هم تحصیل مال کرده و در مصارف مضره خرج می کند (مانند شرب خمر، قمار، اسراف، اعانت ظالم و غیره) باید او را از تصرف در اموال خود ممنوع سازند[5]، چه رسد به اینکه مال در چنگال دشمنان خلق و حق قرار گیرد، تا به وسیلۀ آن ظلم را گسترش دهند، جنگها بر پا کنند، نهضتهای ملی و حق طلب را در هم بکوبند، جلو ترقی خلق را بگیرند، نفوس و اَعراض و نیروها و دسترنج‌های آنان را ملعبۀ هوی و هوس سازند، گلستان بشریت را به آتشکدۀ جهانسوز مبدل نمایند. پس  به حکم عقل نباید اموال در اختیار مفسدین فی الارض باشد. باید مال و قدرت را از ایشان سلب نمود تا بتوان عدالت را در بین توده‌ها جاری و استوار ساخت. می‌پرسم روش همین معترضان به اسلام در دنیای حاضر چگونه است؟! اینانند که از جنگهای مداوم و پی‌گیر هدفی ندارند جز سرکوب جنبشهای رهایی بخش ملتهای ستمکش و محروم، تاراج ثروتهای آنان، گسترش بالهای شوم استعمار، ادامۀ طغیان و فساد، محو آثار عدل و داد، و در نهایت تقویت زور و اشاعۀ فسق و فجور!! و در نیل به این مقصود از هیچ ظلم و عدوانی خودداری نمی‌کنند، به روی زن و کودک و مردمی که در معرکه شرکت نکرده‌اند با مسلسل و بمب، آتش می‌گشایند، ساختمانهایی را که به قیمت جان و عمر و مال بشر تمام شده، ویران می سازند، آب و غذاء و سایر وسائل زندگی را قطع می‌نمایند، انبوهی از  بمب افکن‌ها و خمپاره‌ها و سایر آلات قتاله را ابروار به اطراف می‌فرستند تا باران تیر و سیل آتش از آنها بر سر مسلمانها و سایر ملتهای ضعیف سرازیر گردد، و همچون گرداب ژرف، بشر بی گناه را در کام خود فرو برد، و بر دفتر وجودشان خط ابطال کشد!! شگفتا که به این رفتار وحشیانه نیز مباهات و افتخار می‌کنند و منت هم بر مردم می‌نهند!!
آری تا خلقها به حقوق خود پی نبرند و از چاه جهل و ضلالت بیرون نیایند، وضع بدین منوال خواهد بود، که دشمن سفاک را در آغوش جان گیرند و عاشق جان باز را تسلیم مرگ نمایند! جام لبریز زهر را، از دست رقیب، همچون شهد و شکر بخورند، و آب حیات را از کف حبیب بریزند و قدحش را نیز بشکنند!!
در اسلام هیچ یک از اینها روا نیست. به غنیمت بردن سلاح و مرکب و سایر اشیائی که در میدان نبرد به دست مجاهدین می‌افتد، به منظور تضعیف قدرت مهاجمین و تسریع در پایان دادن به جنگ، یک کار طبیعی و اجتناب ناپذیر و کاملاً عادلانه و به مورد است، با آنکه حروب اسلامی نوعاً صورت دفاعی داشته است نه تهاجمی و غرض، آزادی بشر از یوغ ظالمین، و قلع [6] ریشۀ ستم و تخریب [7] از صفحه زمین بوده است. البته در شرع اسلام، همۀ جنگها دفاعی است و جنگ ابتدائی به طور کامل، مورد نهی و منع قرار گرفته است.
پس آنچه که دشمنان اسلام در مذمت روش اسلام در مقابله با حریفان و دشمنان حربی خود می‌گویند، بالاترین نیرنگ آنها است که در میان مردم، به خصوص جوانهای مسلمان، بکار می‌گیرند تا افکارشان را مسموم و احساساتشان را معدوم و عقلشان را تخدیر نمایند، مبادا با عزم راسخ و تصمیم قاطع، در مقام اجراء قوانین اسلام، که از جملۀ آنها جهاد در دفاع است، بپاخیزند، و تا احراز نتیجۀ کامل، که ریشه کن کردن استعمار و ایادی آن است، از پا ننشینند.
آری اسلام دین مبارزه و جنگ دفاعی است، اما به منظور تأمین صلح. غنیمت می‌برد، چنانچه باشد، اما فقط در میدان کارزار، آن هم برای تضعیف نیرویی  که دشمن حق و خلق است. برنامه‌های آزادی طلبی و عدالت پژوه اسلام «کالشمس فی رائعة النهار» روشن و مبین است. مسلمانها باید دشمنان خود و دین را به خوبی بشناسند و بدانند که مقصد آنان غارت کردن منابع و معادن و همه چیز مسلمانها است، و می‌خواهند، با جمعیت حواس و اطمینان کامل، بر منویات خود مسلط بوده،  مخالف و منازع و مدافعی در میان نباشد. پس نباید به هیچ سخنی که از ناحیۀ آنها است گوش دهند، یا آنها را خیر اندیش و بی طرف تلقی نمایند، و باید، به تمام معنی، با اغراض پلیدشان مخالفت ورزند.
ناگفته نماند که افرادی از قماش این جنایتکاران، در لباس اسلام، جنگهایی ظلم آمیز و فساد انگیز برپا کرده نام آن را دفاع از حریم دین و ترویج شرع خاتم النبیین نهاده‌اند و مرتکب جرائم بسیار و مظالم بی شمار شده‌اند، و حکومت مردم بر مردم را، که پایه گزارش اسلام بوده، به حکومت جائرانه مبدل ساخته‌اند، مانند اکثر ملوک بنی امیه و بنی عباس. اینان از جهل مسلمین به موازین دین، سوء استفاده می‌کردند و سعی داشتند مردم به آزادی و دادگری و برابری اسلام واقف نگردند!! ما از این گروهها و امثال ایشان بیزاریم! و نیز آنان که به دروغ خود را حامیان دین معرفی کرده‌اند. اسلام نیز از آنان بیزار است! سخن ما در اطراف احکام و برنامه های حقیقی دین است، نه تبهکاری های منافقین.

[1] ـ من لایحضره الفقیه/ وسائل، کتاب الحج، باب استحباب السفر فی الطاعات من حج الوسائل.
[2] – تلخ
[3]– جهاد
[4] – مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بیان آنکه حصول علم و مال و جاه بدگهران را فضیحت اوست.
[5] – ممنوع المداخله.
[6]– کندن
[7]– ویران ساختن
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا