یکی از مباحث عمده در تاریخ تفکّر اسلامی موضوع امامت است. قرآن نسبت به همة انبیاء مسألة امامت و پیشوایی را مطرح کرده که در پی آن امت تشکیل میشود و امت گروهی است که از یک امام تبعیت میکند و دارای یک ملت و اندیشۀ واحد است. حال این سؤال به ذهن متبادر میشود که چرا باید جامعه پیشوا داشته باشد؟ و چرا مردم باید امت باشند؟ قرآن امامت را چگونه تبیین کرده است و نگرش ما به آن چگونه باید باشد؟! چرا در تاریخ اسلام اندیشهیی به اسم تشیع پدید آمده است؟ در این زمینه کمتر به مفاهیم قرآنی امام، امامت و امت پرداخته شده است. مخصوصاً شیعیان که امامت را پذیرفتهاند و عدل و امامت را جزء اصول مذهب تشیع قرار دادهاند، از درک صحیح این مسأله غفلت نمودهاند.
دکتر سید علی اصغر غروی با نگاهی به تاریخ زندگانی عترت پیامبر، منش، کنش و گفتار آنها و تطابق آن با آیات قرآن، در پی روشن کردن این مطلب است که تمام حیات آن بزرگواران اندیشمند صرف تغییر نگاه بشر نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به خالق عالم شده است، و اگر در این راه پا به میدان مبارزه نهادهاند، برای کسب قدرت، ثروت و حکومت نبوده است، بلکه هدفشان ایجاد چنین معرفتی بوده. به همین جهت با کسانی هم که در برابر پدیدار شدن این شناخت در میان طبقات مختلف مردم می ایستادند و آن را به زیان خود می دیدند، قیام می کردند.
در این سخنرانیها که در سال 1383 هجری شمسی انجام شده است، دکتر غروی تحلیل خود را از اوضاع آن روزگاران بیان میکند. وی در بخشی از این گفتارها اظهار میدارد که: «صحنة جهان اسلام از آدمها خالی شده است! اگر امروز عرصه برای ستمگران و ظلمه و قاتلان تاریخ رها شده، و میبینید در کشورهای اسلامی، در فلسطین و عراق و پاکستان و کشورهای دیگر، مسلمانها فوج فوج به قتل میرسند، پس یعنی کفار و ظلمه میدان دارند! یعنی پیامبر دیگر الگو و شاهد و شهید نیست، و کتاب خدا نیز شهید ما و الگوی ما نیست. پس مظلومیت قرآن و انبیاء و ائمه و هادیان، مظلومیت تاریخی است! پس ما در چه دورهیی و چه برههیی توانستهایم حقوق این خاندان با عظمت را در پیشگاه إلهی اداء کنیم و از دست ستمگران بگیریم؟! آیا دیگر یزید در تاریخ نبود؟! و دیگر حقی از حسین پامال نشد؟! و دیگر تاریخ نیازی به زینب و زین العابدین ندارد؟! و نیازی به باقر و صادق ندارد؟! تمام شد؟! البته کسانی که خود را در قبر خدعهها و نیرنگهای معاویه و ثروتش مدفون کردهاند، دیگر هرگز کلام مولی حسین بن علی به گوش آنها فرو نمیرود، و حتی به عنوان دفاع از دین، فرزند رسول خدا را به قتل میرسانند. آری دفاع از دین!»
یکی از مباحث عمده در تاریخ تفکّر اسلامی موضوع امامت است. قرآن نسبت به همة انبیاء مسألة امامت و پیشوایی را مطرح کرده که در پی آن امت تشکیل میشود و امت گروهی است که از یک امام تبعیت میکند و دارای یک ملت و اندیشۀ واحد است. حال این سؤال به ذهن متبادر میشود که چرا باید جامعه پیشوا داشته باشد؟ و چرا مردم باید امت باشند؟ قرآن امامت را چگونه تبیین کرده است و نگرش ما به آن چگونه باید باشد؟! چرا در تاریخ اسلام اندیشهیی به اسم تشیع پدید آمده است؟ در این زمینه کمتر به مفاهیم قرآنی امام، امامت و امت پرداخته شده است. مخصوصاً شیعیان که امامت را پذیرفتهاند و عدل و امامت را جزء اصول مذهب تشیع قرار دادهاند، از درک صحیح این مسأله غفلت نمودهاند.
دکتر سید علی اصغر غروی با نگاهی به تاریخ زندگانی عترت پیامبر، منش، کنش و گفتار آنها و تطابق آن با آیات قرآن، در پی روشن کردن این مطلب است که تمام حیات آن بزرگواران اندیشمند صرف تغییر نگاه بشر نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به خالق عالم شده است، و اگر در این راه پا به میدان مبارزه نهادهاند، برای کسب قدرت، ثروت و حکومت نبوده است، بلکه هدفشان ایجاد چنین معرفتی بوده. به همین جهت با کسانی هم که در برابر پدیدار شدن این شناخت در میان طبقات مختلف مردم می ایستادند و آن را به زیان خود می دیدند، قیام می کردند.
در این سخنرانیها که در سال 1383 هجری شمسی انجام شده است، دکتر غروی تحلیل خود را از اوضاع آن روزگاران بیان میکند. وی در بخشی از این گفتارها اظهار میدارد که: «صحنة جهان اسلام از آدمها خالی شده است! اگر امروز عرصه برای ستمگران و ظلمه و قاتلان تاریخ رها شده، و میبینید در کشورهای اسلامی، در فلسطین و عراق و پاکستان و کشورهای دیگر، مسلمانها فوج فوج به قتل میرسند، پس یعنی کفار و ظلمه میدان دارند! یعنی پیامبر دیگر الگو و شاهد و شهید نیست، و کتاب خدا نیز شهید ما و الگوی ما نیست. پس مظلومیت قرآن و انبیاء و ائمه و هادیان، مظلومیت تاریخی است! پس ما در چه دورهیی و چه برههیی توانستهایم حقوق این خاندان با عظمت را در پیشگاه إلهی اداء کنیم و از دست ستمگران بگیریم؟! آیا دیگر یزید در تاریخ نبود؟! و دیگر حقی از حسین پامال نشد؟! و دیگر تاریخ نیازی به زینب و زین العابدین ندارد؟! و نیازی به باقر و صادق ندارد؟! تمام شد؟! البته کسانی که خود را در قبر خدعهها و نیرنگهای معاویه و ثروتش مدفون کردهاند، دیگر هرگز کلام مولی حسین بن علی به گوش آنها فرو نمیرود، و حتی به عنوان دفاع از دین، فرزند رسول خدا را به قتل میرسانند. آری دفاع از دین!»