این نمازجمعه که با سابقهیی بیش از هفتاد سال ابتداء توسط حکیم متأله مرحوم حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم آیت الله سید محمد جواد غروی تا اواخر دهه هفتاد اقامه میشد، برای بار سوم است که به تعطیلی کشانده میشود. دکتر غروی از اوائل دهه هفتاد که پس از سی سال تلمذ نزد پدر، به اخذ اجازه اجتهاد نائل آمد، مسؤولیت برگزاری جلسات تفسیر قرآن وی را نیز برعهده گرفت که تا امروز ادامه داشته است. جلسات وی با حضور نزدیک به چهارصد نفر از دانشجویان، فرهیختگان و دیگر اقشار مردم، برگزار میشد. البته شاید چنین سرنوشتی برای جلسهیی که بر مبنای اندیشه توحید و آزادیخواهی، شکل گرفته است و روح امید و آرمان در کالبد آدمیان میدمد، در شرایط امروز ایران، دور از انتظار نباشد، اما...
اما به قول استاد سخن، سعدی شیرازی:
اما به قول استاد سخن، سعدی شیرازی:
موحد چه در پای ریزی زرش امید و هراسش نباشد ز کس | چه شمشیر هندی نهی بر سرش بر این است بنیاد توحید و بس |
بالطبع در چنین شرایطی، «ارباب حکمت» به نقش مؤثر خود واقف است و میکوشد تا در تبیین اندیشۀ اصیل دینی و حکمت قرآنی، گامهای مؤثرتری بردارد. به منت و کرم او. بدون تردید در این روزگار، باید وعدههای خدا به پیامبرش در عمق جانمان نقش بندد و در باورمان همیشگی گردد که:
مصطفی را وعده کرد الطاف حق من کتاب و معجزت را دافعم من ترا اندر دو عالم رافعم کس نتاند بیش و کم کردن در او رونقت را، روز روز، افزون کنم منبر و محراب سازم بهر تو نام تو از ترس پنهان میگوند از هراس و ترس کفار لعین من منار پر کنم آفاق را چاکرانت شهرها گیرند و جاه تا قیامت باقیش داریم ما ای رسول ما تو جادو نیستی هست قرآن مر ترا هم چون عصا تو اگر در زیر خاکی، خفتهیی قاصدان را بر عصایت دست، نی تن بخفته، نور تو بر آسمان فلسفی و آنچه پوزش میکند آن چنان کرد و از آن افزون که گفت | گر بمیری تو، نمیرد این سبق بیش و کم کن را ز قرآن مانعم طاعنان را از حدیثت دافعم تو به از من، حافظی دیگر مجو نام تو بر زر و بر نقره زنم در محبت قهر من شد قهر تو چون نماز آرند پنهان میشوند دینت پنهان میشود زیر زمین کور گردانم دو چشم عاق را دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه تو مترس از نسخ دین، ای مصطفی صادقی، هم خرقه موسی ستی کفرا را در کشد چون اژدها چون عصایش دان، تو آنچه گفتهیی تو بخسب ای شه، مبارکت خفتنی بهر پیکار تو زه کرده کمان قوس نورت، تیردوزش می کند او بخفت و بخت و اقبالش نخفت |