|
||
فهرست عناوین
نهایت وقاحتنهایت وقاحت است که همپیمانان قذافی در جایگاه مدعی امام صدر بنشینند، و دوستان راستین آن بزرگوار را که سالها و بلکه دههها علیه همپیمانی ایران و رژیم ربایندهٔ آن یگانهٔ زمان فریاد اعتراض سر دادند، به همدستی در توطئهٔ ربودن ایشان متهم سازند.
«غروی خود را نفوذی جریان صدر در سفارت معرفی می کند، ولی شق وگمان دوم یعنی نفوذی سرلشکر قدر در جریان صدر نیز بسیار قابل توجه و تامل است. برخی کارشناسان سرلشکر منصور قدررا ازافراد دخیل درتوطئه علیه امام موسی صدر می دانند. نقش غروی در این بین چیست؟» استناد این گزارش به بخشی از مصاحبۀ محسن کمالیان با دکتر غروی پیرامون امام موسی صدر است، از اینرو محسن کمالیان در صفحۀ فیس بوک به این اتهامات پاسخ گفته است: «وقتی وقاحت حدومرز نمیشناسد... سایت بهراستی اصولفروش «جهاننیوز»، در یادداشتی غیراخلاقی، استاد بزرگوار جناب آقای دکتر سید علیاصغر غروی را تلویحاً به دست داشتن در ربودن امام موسی صدر متهم کرده است! نویسنده پس از اشاره به حضور دو سالهٔ غروی در سفارت ایران بهعنوان مترجم و همچنین تأکید بر این نکته که «قدر شدیداً ضد امام موسی صدر بوده»، یادداشت خود را با این جمله پایان برده است: «برخی کارشناسان سرلشکر منصور قدر را از افراد دخیل در توطئه علیه امام موسی صدر میدانند. نقش غروی در این بین چیست»؟... اولاً، حضور غروی در سفارت ایران با هماهنگی و بلکه با اجازهٔ شخص امام موسی صدر و شهید دکتر چمران صورت گرفته بود. طبیعتاً کاملاً قابلتصور است که پیشنهاد منصور قدر سفیر وقت ایران در لبنان به غروی جهت اشتغال در سفارت، باهدف کسب اطلاعات از برنامههای صدر و چمران ارائهشده باشد. اما این نکته نیز کاملاً قطعی است که قدر هر هدفی از حضور غروی در سفارت ایران داشته است، صدر و چمران نه تنها قصد جاسوسی وی را ولو در حد احتمال پیشبینی کردند، بلکه متقابلاً از این فرصت برای مقاصد اطلاعاتی خویش، ازجمله برای خط دادن به اطلاعات و تحلیلهای او و ساواک، حُسن استفاده را نمودند... ثانیاً، اگر بنا بر سوءظن و بدگمانی باشد، عقل حکم میکند که قبل از اردوگاه مقابل قذافی، از دوستان و همپیمانان او آغاز کنیم. بسیاری از کارشناسان، کسانی را که در پیگیری سرنوشت امام صدر از روز اول تا خود امروز اهمال کردند، و در عوض با ربایندهٔ امام صدر نزدیکترین روابط را برپا و تا آخرین لحظهٔ حیات قذافی بر حفظ این روابط اصرار نمودند، همدست او میدانند. آیا جز این است که نظام جمهوری اسلامی ایران و شخص مقامات عالیرتبهٔ آن، نزدیکترین روابط دوستی را با ربایندگان امام صدر برپا و تا آخرین لحظهٔ حیات آن رژیم بر حفظ این روابط اصرار کردند؟ آیا خوب است که این کارشناسان، نظام جمهوری اسلامی ایران و مقامات عالیرتبهٔ آن را که تا آخرین لحظهٔ حیات فذافی دستشان در دست او بود، به مشارکت در ربودن یا حداقل تداوم اسارت امام صدر متهم سازند؟! ثالثاً، به نظر نگارنده، نهایت وقاحت است که همپیمانان قذافی در جایگاه مدعی امام صدر بنشینند، و دوستان راستین آن بزرگوار را که سالها و بلکه دههها علیه همپیمانی ایران و رژیم ربایندهٔ آن یگانهٔ زمان فریاد اعتراض سر دادند، به همدستی در توطئهٔ ربودن ایشان متهم سازند. البته از رسانههایی که سالیان سال است پرچم بداخلاقی و اصولفروشی را برافراشته و پیوسته نشان دادهاند که به هیچ اصل اخلاقی پایبند نیستند، چنین وقاحتی دیگر تعجببرانگیز نیست. تعجب نخواهم کرد اگر روزی برملا شود، که خود سردمداران بداخلاقی و افراط در جامعه امروز ما، عوامل نفوذی اسراییل در ارکان نظام جمهوری اسلامی بودند.» |
||
© 2014 , همه حقوق محفوظ می باشد
|