خدایی که در متون کتابهای اصطلاحاً آسمانی معرفی میشود، دارای صفاتی است که منطبق بر ذات او است و حتی لحظهیی منفصل از ذات باری نمیگردند. این خدا، قادر است، قدیر، مقدّر، رزاق، منان، عالم، علیم، حاکم، حکیم، احکم الحاکمین، خالق، خالق کل شیء، قدیر علی کل شیء. «إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ»(يس 82)، شاهد، شهید، حق، فاطر، عالم الغیب و الشهاده، قدوس، ملِک، مالک، مالک یوم الدین، عزیز، لطیف، رحمن، رحیم، هادی و صفات دیگر.
این خدا در برهههایی از زمان، چون قادر است و قدیر و هادی، از میان خودِ مردم رسولانی را برمیانگیزد تا به آیات رهگشای او، آنگونه که خود گفته است، مردم را به راهی که او صراط مستقیمش خوانده است، هدایت نماید. یکی از آن رسولان، پیامبر اسلام است و یکی از آن کتابها قرآن است.
قرآن به اعتقاد و باور ما مسلمانها، و همۀ مسلمانهایی که بودهاند و هستند و خواهند بود، کتابی است که از طرف خالق حکیم علیم نازل شده است. پس آیات محکم و متشابه آن الی الابد باید در متن اجتماع و بطن انسانها ساری و جاری باشد. بناءبراین اگر بخواهیم گمان بریم که در لحظهیی از لحظات حیات بشر بر روی کره خاکی، بخشی از آیهیی از آیات الهی از حیز انتفاع ساقط میگردد، یا تعلق به زمان خاص مییابد، منکر علم و حکمت و قدرت و رحمت و لطف و هدایت و سایر صفات الهی شدهایم. پس ایمان ما به خالق گیتی، از استحکام بایسته برخوردار نبوده و مخلوط به شائبه شرک و یا حاکی از عدم شناخت و درک درست میباشد. با توجه به این مقدمه، یکی از آیات قرآن کریم، که »يهْدِي لِلَّتِي هِي أَقْوَمُ»(اسراء 9) است، آیه نهم سوره جمعه است که همۀ اهل ایمان را به شتابیدن به سوی صلوة جمعه فرمان میدهد و میگوید رها کردن داد و ستد در این هنگام و حضور در نماز جمعه بهترین عمل است برای شما اگر بدانید.
حال که قطعیت صدور این حکم، به عنوان فرمان الهی به مؤمنان روشن شد، به بیان فلسفه آن بپردازیم.
امروز بشر، به عقلانیت خود دریافته است که کارها و امورات او بدون تعاون، اجتماع و تشکیلات و همفکری و همگرایی حل و فصل نمیشود. خدای حکیم علیم پیوسته این امر فطری نظام هستی را از طریق انبیاء که عقول خارجند، و نیز به وسیلۀ دریافت عقل که رسول داخل است، به بشر تذکر داده است. پس از اجتماعات روزانه در مساجد که کوچکترند تشکیل یک اجتماع هفتگی را ضروری میداند که بزرگتر است و حداقل در هر محلهیی یک نماز باید تشکیل شود و خطیب نیز باید سخنگوی خدا و مربی مردم باشد. آنان را به تزکیه فراخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد. و بعد از اجتماع هفتگی گردهمایی بزرگ سالانه است در مکه تحت عنوان حج خانه خدا.
در این اجتماع بزرگ و بزرگتر و بزرگترین باید حتماً بر طبق آیات خدا مردم تربیت شوند و در چارچوب همین آیات مسائل و مشکلاتشان حل گردد و موجبات رشد و تعالی و کمال آنها فراهم آید. حکیم آیت الله غروی در بخشی از مقدمه کتاب نماز جمعه یا قیام توحیدی هفته در فلسفه این حکم مینویسید:
«نماز جمعه به منزلۀ مرکز دائره است که خطوط اخراج شده از آن، به سوی محیط، همه یک اندازهاند و نسبتِ تمام آنها به مرکز، نسبت واحد وتساویست. و هر قدر قطر دائره وسیع باشد هر خط مستقیمی از محیط به مرکز اخراج کنند، به همان نقطه مرکزی منتهی میگردد. نماز جمعه افراد جامعه را جلب نموده یکنواخت و به یک نسبت به مرکز توحید و تعلیم و تربیت میکشاند. و همه را دارای دین و اعتقاد درست، و هدف و نظام واحد، و خوی پاک و عمل نیک، و تعهد و مسؤولیت میسازد. وجود اجتماع و تشکل و کثرت جمعیت نیز خود عامل بزرگی است برای تحریک احساسات و آمادگی برای خودسازی و شرکت در همۀ کارهای اجتماعی و مصالح عمومی. زیرا هر فردی وقتی ببیند که جامعه با او است و او با جامعه دیگر احساس تنهایی و غربت نمیکند، تصمیم میگیرد، مجاهد میشود، خود را در برابر اجتماع مسؤول میشناسد، وجدانش بیدار میگردد، موقعیت خود را درک مینماید، دیگر خود را یک فرد نمیداند، بلکه خویشتن را یک جامعه بزرگ توانا و توانگر تلقی میکند.»
چرا نماز جمعه قبل از انقلاب غریب بود؟نماز جمعه، به جهاتی که شاید بخشی از آن سیاسی بوده، و در روزگارانی مورد سوء استفاده حکام جور و ابزار سلطهگری آنها قرار گرفته، توسط برخی از علماء بزرگ شیعه تحریم شده است و اقامه آن را به حضور امام اصل منوط کردهاند. حکم بر تحریم، موجب تعطیلی گستردۀ این نماز در میان شیعه گشت. اما برخی از علماء همچنان بر وجوب آن پای فشردند، بعضی بر وجوب عینی و دیگران بر وجوب تخییری و بعضی هم گفتند افضل الفردین است.
از مشایخ متقدم، شیخ کلینی، شیخ ابوالصلاح حلبی، ابوالفتح کراجکی، شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ عبد الصمد (پدر شیخ بهائی)، محمد تقی مجلسی، مجلسی دوم، شیخ حسن حرّ عاملی، محقق بحرانی، میرداماد و بسیاری دیگر معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بودهاند. و از متأخرین سید هبة الدین شهرستانی، سید محمد تقی خوانساری، سید محمود طالقانی، شیخ محمد سنگلجی، میرزا خلیل کمرهیی، حاج آقا رحیم ارباب و حکیم سید محمد جواد موسوی غروی و بسیاری دیگر که جهت اجتناب از اطالۀ کلام از ذکر نامشان منصرف میشوم.
اما امروز هم علیرغم تشکیل گستردۀ نماز جمعه در اکثر بلاد ایران، این نماز همچنان غریب باقی مانده است. به چند دلیل، اول آنکه هیچ یک از خطیبان جمعه معتقد به وجوب عینی این نماز به عنوان یک حکم الهی و سنت قطعیه نبوی نیستند، بلکه به آن نگاه عبادی و سیاسی دارند که البته جنبه عبادی آن هم بسیار ضعیف است.
دوم آنکه، اراده خداوند از انشاء این حکم بر آن بوده است، که پیامبر و مؤمنانِ بعد از او با حضور در نماز جمعه و استماع خطبهها، تزکیه شوند و به آنان کتاب و حکمت آموخته شود، که خطبههای جمعه فعلی از این سه رکن اساسی مورد عنایت حضرت باری خالی است. خطبهها کلاً فاقد بیان آیات کتاب و توضیح روایات صحیحۀ قطعیه است و کوششی در راستای تزکیه نفوس مردم و تعالی بخشیدن به کمالات اخلاقی آنها نمیشود.
چرا نماز جمعه مورد استقبال مردم نیست؟اولین خطیب نماز جمعۀ رسمی در ایران مرحوم طالقانی بود که مردم استقبال عظیمی از نماز جمعه او کردند، ولی کم کم از میزان شرکت آنها در نمازهای جمعه کاسته شد که این امر ناشی از مسائلی چند است. مهمترین آنها پشت کردن عموم نسل جوان است به عنصر دین و بعضاً مخالفت با دین. در واقع کسی نمانده است که نه از روی ریاء و تظاهر، بلکه از سر ایمان به خدا و آخرت در نمازهای جمعه شرکت کند. ما باید در روشها، کنشها، و گفتههای خود بازبینی جدی کنیم و الاّ سخن از دین گفتن و بعضی از احکام را به زور اجراء کردن نشانۀ حضور دین در قلوب مردمان نیست.
مسؤولان و متولیان دولتی امور فرهنگی، برای مشتاق کردن مردم جهت شرکت در نمازهای جمعه چه باید بکنند؟اکنون، به جهت آنچه که در عرصۀ دین و دینداری رخ داده است، بازگرداندن جوانان دختر و پسر به ساحت دینورزی کاری بس دشوار است و به این زودی تحقق آن میسر نیست مگر آنکه راهی را که سالها در تبلیغ دین به خطاء پیمودهایم بازگردیم و در گام نخست، قول و عمل خود را منطبق سازیم و آزادیهای لازم در عرصۀ فرهنگ را ایجاد کنیم، و خطیبان دانشمند و دانشوران خطیب و مؤمن را به مقام امامت بگماریم، یا اجازه دهیم مردم خود اقدام به این امر نمایند و امامان جمعۀ خود را خود برگزینند تا فضاهای مشارکت در این عبادت بسیار بزرگ و اثرگذار فراهم آید و مردم، خصوصاً جوانان روی بر تافته، اقبال به دین و استقبال از نماز نمایند.
چرا بین شیعه و سنی، اهل سنت بیشتر به نماز جمعه اهمیت میدهند؟نماز جمعه در میان اهل سنت از آغاز، یعنی بلافاصله بعد از وفات رسول اکرم (ص) یک منصب دولتی شد که خطیبانش را حاکم وقت تعیین مینمود و تا امروز هم بر همین منوال در سراسر بلاد اسلامی باقی مانده است. اما در کشورهایی که گروههای قومی و احزاب بنیه دار تشکیل شدهاند، مثل اخوان المسلمین، این جایگاه را از چنگال حاکمیتهای رسمی مثل دولت سعودی یا دانشگاه الازهر خارج ساختهاند.
جهت دیگر رویکرد اهل سنت به نمازهای جمعه این است که همه آن را حکم خدا و واجب عینی و اقامه آن را انجام یک فریضۀ الهی میدانند و در نمازهای جمعه که خطیبانشان از هر دو گروهند شرکت میجویند. جهت سوم، سهل الوصول بودن مساجد است. بدین معنی که اهل سنت قائل به رأس فرسخ نیستند و در همه مساجدشان جمعه برگزار میشود. ما نیز اگر مثلاً در شهرهای بزرگ اقدام به برگزاری چند نماز جمعه نماییم، با لحاظ شرایط و لوازم پیش گفته، قطعاً استقبال افزون میگردد.
این خدا در برهههایی از زمان، چون قادر است و قدیر و هادی، از میان خودِ مردم رسولانی را برمیانگیزد تا به آیات رهگشای او، آنگونه که خود گفته است، مردم را به راهی که او صراط مستقیمش خوانده است، هدایت نماید. یکی از آن رسولان، پیامبر اسلام است و یکی از آن کتابها قرآن است.
قرآن به اعتقاد و باور ما مسلمانها، و همۀ مسلمانهایی که بودهاند و هستند و خواهند بود، کتابی است که از طرف خالق حکیم علیم نازل شده است. پس آیات محکم و متشابه آن الی الابد باید در متن اجتماع و بطن انسانها ساری و جاری باشد. بناءبراین اگر بخواهیم گمان بریم که در لحظهیی از لحظات حیات بشر بر روی کره خاکی، بخشی از آیهیی از آیات الهی از حیز انتفاع ساقط میگردد، یا تعلق به زمان خاص مییابد، منکر علم و حکمت و قدرت و رحمت و لطف و هدایت و سایر صفات الهی شدهایم. پس ایمان ما به خالق گیتی، از استحکام بایسته برخوردار نبوده و مخلوط به شائبه شرک و یا حاکی از عدم شناخت و درک درست میباشد. با توجه به این مقدمه، یکی از آیات قرآن کریم، که »يهْدِي لِلَّتِي هِي أَقْوَمُ»(اسراء 9) است، آیه نهم سوره جمعه است که همۀ اهل ایمان را به شتابیدن به سوی صلوة جمعه فرمان میدهد و میگوید رها کردن داد و ستد در این هنگام و حضور در نماز جمعه بهترین عمل است برای شما اگر بدانید.
حال که قطعیت صدور این حکم، به عنوان فرمان الهی به مؤمنان روشن شد، به بیان فلسفه آن بپردازیم.
امروز بشر، به عقلانیت خود دریافته است که کارها و امورات او بدون تعاون، اجتماع و تشکیلات و همفکری و همگرایی حل و فصل نمیشود. خدای حکیم علیم پیوسته این امر فطری نظام هستی را از طریق انبیاء که عقول خارجند، و نیز به وسیلۀ دریافت عقل که رسول داخل است، به بشر تذکر داده است. پس از اجتماعات روزانه در مساجد که کوچکترند تشکیل یک اجتماع هفتگی را ضروری میداند که بزرگتر است و حداقل در هر محلهیی یک نماز باید تشکیل شود و خطیب نیز باید سخنگوی خدا و مربی مردم باشد. آنان را به تزکیه فراخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد. و بعد از اجتماع هفتگی گردهمایی بزرگ سالانه است در مکه تحت عنوان حج خانه خدا.
در این اجتماع بزرگ و بزرگتر و بزرگترین باید حتماً بر طبق آیات خدا مردم تربیت شوند و در چارچوب همین آیات مسائل و مشکلاتشان حل گردد و موجبات رشد و تعالی و کمال آنها فراهم آید. حکیم آیت الله غروی در بخشی از مقدمه کتاب نماز جمعه یا قیام توحیدی هفته در فلسفه این حکم مینویسید:
«نماز جمعه به منزلۀ مرکز دائره است که خطوط اخراج شده از آن، به سوی محیط، همه یک اندازهاند و نسبتِ تمام آنها به مرکز، نسبت واحد وتساویست. و هر قدر قطر دائره وسیع باشد هر خط مستقیمی از محیط به مرکز اخراج کنند، به همان نقطه مرکزی منتهی میگردد. نماز جمعه افراد جامعه را جلب نموده یکنواخت و به یک نسبت به مرکز توحید و تعلیم و تربیت میکشاند. و همه را دارای دین و اعتقاد درست، و هدف و نظام واحد، و خوی پاک و عمل نیک، و تعهد و مسؤولیت میسازد. وجود اجتماع و تشکل و کثرت جمعیت نیز خود عامل بزرگی است برای تحریک احساسات و آمادگی برای خودسازی و شرکت در همۀ کارهای اجتماعی و مصالح عمومی. زیرا هر فردی وقتی ببیند که جامعه با او است و او با جامعه دیگر احساس تنهایی و غربت نمیکند، تصمیم میگیرد، مجاهد میشود، خود را در برابر اجتماع مسؤول میشناسد، وجدانش بیدار میگردد، موقعیت خود را درک مینماید، دیگر خود را یک فرد نمیداند، بلکه خویشتن را یک جامعه بزرگ توانا و توانگر تلقی میکند.»
چرا نماز جمعه قبل از انقلاب غریب بود؟نماز جمعه، به جهاتی که شاید بخشی از آن سیاسی بوده، و در روزگارانی مورد سوء استفاده حکام جور و ابزار سلطهگری آنها قرار گرفته، توسط برخی از علماء بزرگ شیعه تحریم شده است و اقامه آن را به حضور امام اصل منوط کردهاند. حکم بر تحریم، موجب تعطیلی گستردۀ این نماز در میان شیعه گشت. اما برخی از علماء همچنان بر وجوب آن پای فشردند، بعضی بر وجوب عینی و دیگران بر وجوب تخییری و بعضی هم گفتند افضل الفردین است.
از مشایخ متقدم، شیخ کلینی، شیخ ابوالصلاح حلبی، ابوالفتح کراجکی، شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ عبد الصمد (پدر شیخ بهائی)، محمد تقی مجلسی، مجلسی دوم، شیخ حسن حرّ عاملی، محقق بحرانی، میرداماد و بسیاری دیگر معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بودهاند. و از متأخرین سید هبة الدین شهرستانی، سید محمد تقی خوانساری، سید محمود طالقانی، شیخ محمد سنگلجی، میرزا خلیل کمرهیی، حاج آقا رحیم ارباب و حکیم سید محمد جواد موسوی غروی و بسیاری دیگر که جهت اجتناب از اطالۀ کلام از ذکر نامشان منصرف میشوم.
اما امروز هم علیرغم تشکیل گستردۀ نماز جمعه در اکثر بلاد ایران، این نماز همچنان غریب باقی مانده است. به چند دلیل، اول آنکه هیچ یک از خطیبان جمعه معتقد به وجوب عینی این نماز به عنوان یک حکم الهی و سنت قطعیه نبوی نیستند، بلکه به آن نگاه عبادی و سیاسی دارند که البته جنبه عبادی آن هم بسیار ضعیف است.
دوم آنکه، اراده خداوند از انشاء این حکم بر آن بوده است، که پیامبر و مؤمنانِ بعد از او با حضور در نماز جمعه و استماع خطبهها، تزکیه شوند و به آنان کتاب و حکمت آموخته شود، که خطبههای جمعه فعلی از این سه رکن اساسی مورد عنایت حضرت باری خالی است. خطبهها کلاً فاقد بیان آیات کتاب و توضیح روایات صحیحۀ قطعیه است و کوششی در راستای تزکیه نفوس مردم و تعالی بخشیدن به کمالات اخلاقی آنها نمیشود.
چرا نماز جمعه مورد استقبال مردم نیست؟اولین خطیب نماز جمعۀ رسمی در ایران مرحوم طالقانی بود که مردم استقبال عظیمی از نماز جمعه او کردند، ولی کم کم از میزان شرکت آنها در نمازهای جمعه کاسته شد که این امر ناشی از مسائلی چند است. مهمترین آنها پشت کردن عموم نسل جوان است به عنصر دین و بعضاً مخالفت با دین. در واقع کسی نمانده است که نه از روی ریاء و تظاهر، بلکه از سر ایمان به خدا و آخرت در نمازهای جمعه شرکت کند. ما باید در روشها، کنشها، و گفتههای خود بازبینی جدی کنیم و الاّ سخن از دین گفتن و بعضی از احکام را به زور اجراء کردن نشانۀ حضور دین در قلوب مردمان نیست.
مسؤولان و متولیان دولتی امور فرهنگی، برای مشتاق کردن مردم جهت شرکت در نمازهای جمعه چه باید بکنند؟اکنون، به جهت آنچه که در عرصۀ دین و دینداری رخ داده است، بازگرداندن جوانان دختر و پسر به ساحت دینورزی کاری بس دشوار است و به این زودی تحقق آن میسر نیست مگر آنکه راهی را که سالها در تبلیغ دین به خطاء پیمودهایم بازگردیم و در گام نخست، قول و عمل خود را منطبق سازیم و آزادیهای لازم در عرصۀ فرهنگ را ایجاد کنیم، و خطیبان دانشمند و دانشوران خطیب و مؤمن را به مقام امامت بگماریم، یا اجازه دهیم مردم خود اقدام به این امر نمایند و امامان جمعۀ خود را خود برگزینند تا فضاهای مشارکت در این عبادت بسیار بزرگ و اثرگذار فراهم آید و مردم، خصوصاً جوانان روی بر تافته، اقبال به دین و استقبال از نماز نمایند.
چرا بین شیعه و سنی، اهل سنت بیشتر به نماز جمعه اهمیت میدهند؟نماز جمعه در میان اهل سنت از آغاز، یعنی بلافاصله بعد از وفات رسول اکرم (ص) یک منصب دولتی شد که خطیبانش را حاکم وقت تعیین مینمود و تا امروز هم بر همین منوال در سراسر بلاد اسلامی باقی مانده است. اما در کشورهایی که گروههای قومی و احزاب بنیه دار تشکیل شدهاند، مثل اخوان المسلمین، این جایگاه را از چنگال حاکمیتهای رسمی مثل دولت سعودی یا دانشگاه الازهر خارج ساختهاند.
جهت دیگر رویکرد اهل سنت به نمازهای جمعه این است که همه آن را حکم خدا و واجب عینی و اقامه آن را انجام یک فریضۀ الهی میدانند و در نمازهای جمعه که خطیبانشان از هر دو گروهند شرکت میجویند. جهت سوم، سهل الوصول بودن مساجد است. بدین معنی که اهل سنت قائل به رأس فرسخ نیستند و در همه مساجدشان جمعه برگزار میشود. ما نیز اگر مثلاً در شهرهای بزرگ اقدام به برگزاری چند نماز جمعه نماییم، با لحاظ شرایط و لوازم پیش گفته، قطعاً استقبال افزون میگردد.