-
استمناء و حکم آن
پرسش 1 : سلام، نظر علامه غروی راجع به خود ارضایی چیست؟ اگر کسی امکان ازدواج نداشته باشد چه طور؟ اکثر فقهای شیعه آن را حرام میدانند، ولی امروزه تحقیقات پزشکی نشان میدهد که این عمل (در حد متعادل) نه تنها ضرری ندارد بلکه فوایدی هم دارد مثل تقویت سیستم ایمنی بدن و جلوگیری از سرطان پروستات.در منابع شیعی و سنی کلامی دال بر حرمت اکید از سوی پیامبر وجود ندارد ولی این دو روایت از امام صادق در این باره آمده است که:
عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع أُتِيَ بِرَجُلٍ عَبِثَ بِذَكَرِهِ فَضَرَبَ يَدَهُ حَتَّى احْمَرَّتْ ثُمَّ زَوَّجَهُ مِنْ بَيْتِ الْمَال
طلحه از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آورده شد که با آلت خود بازی کرده بود، پس بر پشت دستش زد تا قرمز شد سپس او را از بیت المال تزویج نمود.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: ثَلَاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ النَّاتِفُ شَيْبَهُ وَ النَّاكِحُ نَفْسَهُ وَ الْمَنْكُوحُ فِي دُبُرِهِ.
و ابی بصیر از حضرت صادق شنیده است که فرموده: سه دسته اند که خدای، روز قیامت با آنان سخن نگوید و به آنان ننگرد و پاکیزه شان نسازد و مر ایشان را است عذابی دردناک. کسی که موی سپید خود بر کند، و کسی که به خود نکاح کند (خود ارضائی نماید) و کسی که از پشت با او نکاح شود.
محققان علم پزشکی و روان پزشکی نیز بر این عقیده اند که این عمل موجب زیان دیدن جسم و روان می شود و باید از انجام آن اجتناب نمود. اثرات مخربی برای این کار برشمردهاند، که با یک تحقیق ساده میتوانید به مقالاتی که در این باب نوشته شده است دسترسی پیدا کنید. برای نمونه مطلب زیر:
www.marriage.about.com
وابسته به کمپانی نیویورک تایمز
در این سایت که به مشاوره قبل و بعد از ازدواج میپردازد در سؤالی که مطرح شده آیا خودارضایی به ازدواج من در آینده صدمه میزند یا نه، پاسخ داده شده که: خودارضایی ـ استمنا ء ـ یک مشکل بزرگ برای زوجین میباشد. خودارضایی شما در قبل از ازدواج تمایلات جنسی شما را به همسرتان کاهش داده و سبب کاهش روابط جنسی و نهایتاً عاطفی بین شما خواهد شد. استمناء سبب کاهش اعتماد به نفس در شما و ضربههای روحی میشود. وقتی میتوان رابطه مناسب جنسی با همسر داشت نباید آن را با خودارضایی در پیش از ازدواج آسیب رساند. متأسفانه آمار خودارضایی نشان میدهد که مردان بیش از زنان به آن گرفتار هستند. اگرچه آسیبهای روحی استمناء در زنان شدیدتر از مردان است...» پایان نقل قول از سایت
البته در منابع روایی کلام مستقیمی از پیامبر ص در این باره، در معنای تحریم، وارد نشده. قرآن کریم هم دلالت روشنی بر تحریم ندارد.
ولی حداقل این است که این عمل را باید از مصادیق لغو بشمار آورد. خدای تعالی در آیات اول سورۀ مؤمنون ضمن بر شمردن صفات مؤمنان که موجب فلاح و رستگاریشان میگردد، فرموده است:
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (مؤمنون 3)
و آنان که از کار بیهوده و بیحاصل اعراض میکنند.
نتیجه آنکه با توجه به آموزههای علم پزشکی و روانشناسی و نیز روایات منقول از ائمه (ع) و عنایت خاص به آیهیی که از سورۀ مؤمنون آورده شد، حفظ بهداشت و سلامت شخص، چه زن یا مرد، ایجاب میکند از این کار جداً بپرهیزند. -
قوم لوط و عمل آنها
پرسش 2 : (نکته: برای دریافت پاسخ سؤالات، روی متن هر سؤال کلیک کرده، تا پاسخ را در انتهای سؤال، با فونتی کم رنگ تر دریافت نمایید).اینجانب در صفحة «قرآن برای امروز» در فیس بوک با سایر برادران و خواهران مسلمانم بحث میکنم و موضوع امروز بحث این بود که آیا همجنسگرایی در قرآن جواز دارد یا خیر؟ کامنتهای فراوانی در خلال بحث گذاشته شد. لازم به ذکر میدانم که بنده همجنسگرایی را خلاف آیات کلام الله میدانم، میخواستم نظر حضرتعالی را دربارة یکی از کامنتهای موافقان همجنس بازی که این عمل را مورد تأیید قرآن کریم میداند، بپرسم. کامنت ایشان از این قرار است: ابتداء آیۀ مورد اشارة شما را در ذیل میآورم: «أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (نمل55). آیا شما در کنار شهوت به زنان، مردان را انتخاب کردهاید؟ واقعاً که شما جامعهیی نادان هستید. چنانکه قبلاً مفصل به عرض جنابعالی رساندم، قرآن در آیات دیگری به جزئیات داستان پرداخته است. مانند اینکه همۀ مردان چنین میکردند. زیرا قرآن جایی استثناء نیآورده است و همانطور که در آیۀ مورد اشارة شما نیز، در بالا، کاملاً مشهود است. پس حتماً مردان این جامعه با زنان خود ازدواج کرده بودند و تشکیل خانواده داده بودند. به خصوص که در میان آنان بسیاری جوانان بودند. این نشان میدهد که آنان تولید مثل نیز داشتند. آیۀ ذیل بر ازدواج آنها و همچنین به داشتن جفت طبیعی زن تصریح دارد. آنجا که واژۀ «ازواجکم» را آورده است: «أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ» (شعرا 164و165). همچنین عبارت «من دون» در کاربُرد آیات قرآن بیشتر به معنی «به علاوه» است . مانند اینکه قرآن در مورد مشرکین میگوید: «لاتتخذوا من دون الله الها»، یعنی به همراه الله، خدای دیگری را نگیرید. بناءبراین با توجه به عبارت «ازواجکم» معلوم میشود که عبارت «شهوه من دون النساء» به معنی در کنار شهوت به زنان، شهوت به مردان نیز بوده است. از طرفی دیگر همین آیه به روشنی تأکید میورزد که آن مردان به مردانی دیگر از هر نقطۀ عالم تجاوز میکردند. به دو واژۀ «العالمین» در اوائل آیات و «عادون» دقت نمایید که دلالت آشکار بر تجاوز جنسی به مردان بیگانه دارد. اینک اگر به جای آن مردان مسافر و بیگانه، زنان هم میبودند، همین آیات نازل میشد که چرا «ازواج» خود را واگذاشتهاید و به زنان العالمین تجاوز (عادون) میکنید. دقت بفرمایید. لازم به تکرار است که جفت طبیعی یک همجنسگرا (ازواجکم) از جنس خودش است. زیرا در غیر اینصورت اتفاقاً ـ نعوذبالله ـ باید خدا و قرآن را از «جاهلان» بدانیم!! باری دیگر تأکید مینمایم که قرآن هرگز رابطۀ جنسی و حتی ازدواج با همجنس را ممنوع و حرام ننموده است ولو بپذیریم که قرآن توصیه و تأکید به رابطۀ جنسی و ازدواج با جنس مخالف دارد. دقت بفرمایید نکتۀ ظریف انتخاب واژۀ «تجهلون» است. قرآن میگوید که «شما ناآگاه» هستید. اما دوست عزیز، همجنسگرایی هویت جنسی یک همجنسگرا است و او با «آگاهی» بر هویت خویش عمل میکند. راستی او اگر «ناآگاه» و یا «نادان» است، پس چرا آنها را در برخی کشورها «اعدام» میکنند ؟!! و اما آیۀ شریفۀ ذیل، اتفاقاً راه را برای عقد شرعی همجنسگران، گشوده است؛ «وَمِنْ آَيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (روم21) این آیه خطاب به مردان است. مرحوم علامۀ طباطبائی در تفسیر المیزان میفرماید که واژۀ «ازواجا» هم به معنی جفت مرد و هم جفت زن میباشد. همچنین ضمیر «الیها» به مذکر برمیگردد. در نتیجه این آیه به خوبی پتانسیل و قابلیت قرائت همجنسگرایانه را دارد! حتی از عبارت «انفسکم» با توجه به فاکتورهای دیگر آیه که عرض کردم، میتواند به خوبی معنی همجنسگرا را حمل نماید. ممکن است دوست عزیز ما اعتراض کند که چرا با میل خود میخواهم قرائت همجنسگرایانه داشته باشم. اما پاسخ من این است که وقتی آیه چنین پتانسیل و قابلیتی را دارد و مانعی هم در آیه وجود ندارد و با توجه به اینکه قرآن تعیین ننموده که حتماً باید جنس مخالف باشد و نیز همجنسگرائی را ممنوع و حرام ننموده، دلیلی ندارد که قرائتهای متنوع نداشته باشیم. در نتیجه تکلیف آیۀ 49 از سورۀ ذاریات هم روشن میگردد: «وَ مِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» به خصوص وقتی که قرآن میگوید «کل شیئ»، آیا همجنسگرائی یکی از آن «همه چیز» نمیباشد؟ مسلماً هست. پس بنا بر آیۀ شریفۀ مذکور، در همجنسگرائی نیز میتواند «زوج همجنسگرا» مشروع باشد.پاسخ: با سلام در پاسخ به سؤال حضرتعالی در خصوص حرمت یا حلیت همجنسگرایی به عرض میرسانم، تفسیر و تحلیل کسانی که بیتوجه به کلیت هدایت الهی، میکوشند آیات قرآن را با واقعیات جوامع امروز تطبیق دهند، و بگویند هر فسادی که توسط بشر و به دلخواه خودش انجام گیرد، خدای تعالی در کتاب مجیدش بر آن مهر تأیید زده است، کاملاً نادرست و مغایر با اساسیات هدایت خداوند است. اگر در جوامع بشری این رابطه در طول تاریخ وجود داشته، دلیلی بر صحت و درستی آن نیست. مثل همة اعمال ناشایست دیگر که در قرآن کریم فقط نهی از آن شده است، مثل ظلم، غیبت، شرب خمر، خوردن گوشت مردار و مانند آن، تعدی به حقوق دیگران، قتل نفس، قطع رحم، خیانت، تنبلی و مانند اینها. همه این اعمال ناشایست و حرمت شکن به صورت یک نهی ساده و انذار به عذاب ذکر شده، ولی توسط غالب مسلمانان در طول تاریخ انجام گرفته است. آیا عمل مسلمانها موجب شکستن حرمت و جواز حلیت میشود؟ چون دوست دارند مثلاً غیبت کنند؟ دوست دارند در امانت خیانت کنند؟ دوست دارند به هر شکلی ظلم کنند و حقوق دیگران را نادیده انگارند؟ یا اینکه نسبت به آثار سوء اعمال زشت خود جاهلند، آیا صرف جاهل بودن حرام را حلال میکند؟ مضافاً بر اینکه خدای تعالی مکرراً تأکید میفرماید که فرقی بین انبیاء نبوده و همه آنها حلالها و حرامهاشان در یک پایه قرار داشته است. اساس دعوت انبیاء الهی بر تزکیه و پاکی طینت و راستی و درستی در عمل است که همة مراحل بعدی بر آمده از تزکیه باطن میباشد. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» (جمعه 2)
تلاوت آیات الهی توسط رسول بر مردمان، در گام نخست برای طهارت و پاکی و تزکیه است که تعلیم کتاب و عقلانیت کمال یافته پس از تزکیه، مفید فائده خواهد بود. این آیه دوبار در قرآن، با کمی تفاوت تکرار شده است.
در آیه دیگر رستگاری را در تزکیه میداند، که نماز بعد از تزکیه اثر بخش میباشد. «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى و وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (14و 15 اعلی) . بعد از همین آیه خالق حکیم فرموده است که مع الاسف شما زندگی در دنیا را ترجیح میدهید و حال آنکه آخرت بهترین و ماندگارترین است.
و باز میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا و وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» (شمس 9و10) حتماً و تحقیقاً کسی به رستگاری دست یافته که نفس خویش را تزکیه کرده باشد. و هر آینه کسی اعمالش بیفائده بوده و به شکست منتهی شده که در نفس خویش دسیسه کرده باشد و آن را به ناپاکیها آلوده کرده باشد. و باز در آیه 157 اعراف در تبین وظایف و مسؤولیتهای اصلی رسول خود میگوید:
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
آنان که پیروی میکنند از فرستادۀ پیام آور درس نخواندهای که نزد خود در تورات و انجیل نام او را مکتوب مییابند، ایشان را به معروف (نیکیهای شناخته شده) فرمان میدهد و از منکر (زشتیهای شناخته) باز میدارد. و پاکیزهها را برایشان میدارد و پلیدیها را ناروا میشمارد، و بندهای جهالت و بار سنگین ستم پذیری و غلهای اسارت و بردگی را (که بر شانهها و پشتهایشان سنگینی میکرده است) از آنان بر میدارد. پس آنان که ایمان به او آوردند و پشتیبانیش نمودند و یاریش رساندند و پیروی کردند از نوری که با او فرود آمده، هم اینان رستگارانند.
از این دست آیات در کتاب مجید بسیار است، و نیز آیاتی که هدایت و کتاب الهی را نور روشن کنندة راه مؤمن و سالک فی سبیل الله میداند، همچنان که ذات حضرت باری را نور دانسته و تشبیه به نور کرده است.
«الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» (ابراهیم 1)
کتابی است فرو فرستادیمش به سوی تو تا خارج کنی مردم را از تاریکیهای (گمراهی) به سوی نور (هدایت و راه یافتگی)، به اذن پروردگارشان (در چارچوب نظام هستی و سنتهای الهی) به سوی راه خدای عزیز حمید.
«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ» (بقره 257)
خدا دوست و کارگزار آن کسان است که ایمان آوردهاند (و بر پایة همین دوستی مبتنی بر ایمان بندگان) ایشان را از تاریکی خارج و به سوی نور هدایت میفرماید.
در آیات 15 و 16 مائده میفرماید:
«... قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»
هر آینه مر شما را از خداوند نوری و کتابی است روشنگر، که بدان خدای هدایت میکند آن کس را که خشنودی وی را تبعیت مینماید به راههای سلامت (و بهبودی) و خارج میسازد ایشان را از تاریکیها به سوی نور، در چارچوب سنتهای خویش و راه مینماید ایشان را به سوی صراط مستقیم.
حال به بررسی آیات قرآن میپردازیم. در سه سوره از کتاب خدا بر زشتی و قباحت این امر، یعنی لواط یا همجنسگرایی تصریح شده است.
در آیات 80 تا 84 سورۀ اعراف لوط قوم خود را از این عمل باز میدارد و آن را فاحشه میخواند و کنندگانش را مسرف و شهوتران و خدای تعالی این قوم را مجرم معرفی میکند. و لوط و پیروانش مردمانی هستند که در پی پاکی و طهارتند.
«وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»
و بیادآر (ای پیامبر) لوط را آن هنگام که از قوم خود پرسید: آیا مرتکب فاحشه میگردید؟ که پیشی نگرفته است بدان هیچ یک از جهانیان.شما نزد مردان میآیید از سَرِ شهوت، به جز زنان، بل شما مردمانی هستید که از حد معقول گذر میکنید. پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: اینان را از شهر خود بیرون کنید، ایشان مردمانی هستند خواهان پاکی، پس نجاتش دادیم و پیروانش را نیز مگر همسرش را که از جاماندگان بود. پس باراندیم بر ایشان بارانی را پس نظاره کن (ای پیامبر) که چگونه بوده است پایان کار مجرمان.
قطعاً اگر همجنسگرایی، پدیدهیی بود همتا و همسنگ ازدواج، خدای تعالی چنین عاقبت دهشتناکی را برای کنندگانش ترسیم نمیفرمود و آنان را مرتکب فحشاء و مُسرف و مجرم نمیخواند. و شکی نیست که باران مذکور در آیه فراگیری و فروگیری عذاب است که این عذاب هم چیزی جز فروپاشی اخلاقی جامعه نمیباشد. جامعهیی که مردمش حتی آنقدر از غرائز و فطرت طبیعی خود به دور افتادهاند که از جمیع حیوانات اهلی و وحشی هم نازلتر و حقیرتر شدهاند! زیرا هیچ دو حیوان نری با هم نزدیکی نمیکنند.
و اما آیات 54 تا 58 سورة نمل را ملاحظه کنیم که در غالب عبارات با آیات سورة اعراف مشترکند؛ «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ»
در آیة اول سورۀ نمل در این خصوص لوط خطاب به قومش میپرسد:
آیا شما مرتکب فحشاء میشوید و حال آنکه میبینید چه نتایج سوئی دارد. بصیرت به زشتی کار دارید. در آیة دوم ضمن تکرار همان مطلب سورۀ اعراف، در پایان آیه، تأکید میکند که شما مردمانی نادان هستید، یعنی از منافع احکام الهی و مصالح فردی، خانوادگی و اجتماعی خود ناآگاهید.
آیات سوم و چهارم، یعنی 56 و 57 نمل در دو سه کلمه با آیات 82 و 83 سورة اعراف اختلاف دارد. و در آیة 58 همانند آیة 84 سورۀ اعراف از باران عذاب سخن میگوید با این تفاوت که در سورۀ نمل وصف باران عذاب را هم کرده و فرموده است: چه بد است بارانی که بر قوم انذار شده میبارد.
قومی که مورد امر و نهی رسول الهی قرار گرفته است ولی پشت کرده و به سخن رسول وقعی ننهاده.
و اما آیات سورة عنکبوت از 28 تا 30: «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ»
باز هم محتوی همانند آیات دو سورۀ دیگر است ولی نکات جالب توجه دیگری را هم مطرح ساخته است، از جمله اینکه لوط دو خصوصیت دیگر قوم را بر ملا میسازد، یکی اینکه میگوید: شما راه زنید، قطع سبیل میکنید. هم راه خدا و احکام او را که دستور داده است با زنان نکاح کنید قطع میکنید، راه حلال را میبندید و راه حرام را باز میکنید، و هم اینکه راه زنی کرده مال مردم را به دزدی میبرید و در باشگاه و محل اجتماع خود مرتکب اعمال زشت میشوید. این دو ویژگی به عبارات دیگر در آیات عدیده مذکور گشته است، مثل آیة 99 آل عمران:
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا»
بگو ای اهل کتاب چرا میبندید راه خدا را و میخواهید به کژی رود؟
و در آیة 86 اعراف شعیب خطاب به قوم خود میگوید:
«وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا»
بر سر هر راهی بنشینید که بترسانید و ببندید راه خدا را برای هر کس که ایمان به او آورده و کژ کردن آن راه را بخواهید.
و اما جواب قوم لوط هم در قسمت اخیر آیة 29 جالب و جدید است. ایشان از لوط میخواهند اگر راست میگوید عذاب خدا را برای ایشان بیاورد.
در سورۀ شعراء گروه دیگری از آیاتند که باز هم متضمن دعوت لوط از قومش میباشد که از آنها میخواهد پرهیز از معصیت خدا را پیشه کنند و اطاعت او را نمایند. لوط از مردمان خود میپرسد آیا هم جنسگرایی میکنید و حال آنکه آنچه را پروردگارتان از همسرانتان آفریده است رها میسازید و این نشانة این است که شما مردمانی تجاوزگرید و من از این کار شما شدیداً متنفرم و بغض آلوده. از خدای میخواهد که خودش را و اهلش را از عملی که آنها مرتکب میشوند نجات دهد.«أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ» (165 تا 169 شعراء)
و باز، با توجه به این گروه از آیات، که خدای تعالی از زبان لوط، همجنس بازی را عملی ضد تقوی میداند و عاملانش را متجاوز میخواند و لوط از عمل آنها اظهار تنفر و بغض شدید مینماید و نجاتش را از این کردار ناشایست از خدای طلب میکند، میتوان ادعاء کرد که همجنس بازی همانند نکاح است و خداوند در کتاب مجیدش مهر تأیید بر آن زده است؟!
حال میتوانیم مقایسهیی هم بکنیم بین زنا و لواط در قرآن. در آیات پیشین ملاحظه کردیم که خدای تعالی لواط را «فاحشه» خوانده است، و در آیه 32 سورة اسراء هم میبینیم که زنا را فاحشه قلمداد کرده و آن را بدترین راه دانسته است و از مؤمنان خواسته به آن نزدیک نشوند، یعنی حتی در ذهن و خیال خود هم بدان نیاندیشند. «وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلًا». در آیات دیگر ارتکاب فحشاء را منوط کرده است به فرمان شیطان و از مردم خواسته است از دستورات او پیروی نکنند که او دشمن آشکار شما است. به آیات 168 و 169 بقره نگاه میکنیم.
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلًا طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُون»
... پس شیطان شما را به کار دیگری نیز وادار میسازد و آن اینکه به خدا نسبت دهید آنچه را که نمیدانید.
و بگویید که حکم همجنسگرایی و لواط همانند حکم نکاح است و به آیات کتاب هم استناد کنید. آیا این همان نسبت دادن دروغ به خدا از سَرِ جهل و نادانی نیست؟
در آیة 28 سورۀ اعراف خدای تبارک و تعالی به پیامبرش فرمان میدهد که مردم را مخاطب ساخته بگوید: که خدا فرمان به فحشاء نمیدهد و بپرسد که آیا به خدا نسبت میدهید آنچه را که نمیدانید؟! «قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»
پس آفریدگار عالم به چه فرمان میدهد. پاسخ این سؤال در آیة 90 سورة نحل آمده است که:
«إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
همانا خدا فرمان میدهد به عدل و احسان و رسیدگی به نزدیکان و باز میدارد از فحشاء و منکر و تجاوزگری، خدا شما را اندرز میدهد باشد که پند گیرید.
آیا آن کس، که علیرغم این همه آیات بینات در ذکر زشتی و ناپسندی فاحشه و فحشاء، این عملی که حتی نمیتوان نام حیوانی بر آن نهاد، را مجاز میداند و جوازش را هم به کتاب خدا نسبت میدهد، مصداق دو آیة زیر نمیباشد: آیة اول قسمت نخست آیة 28 سورة اعراف است که میفرماید:
«وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا...»
و هرگاه که مرتکب فاحشهیی شدند گفتند پدران خود را بر این راه یافتیم و خدا ما را به انجام آن فرمان داده است...
و دوم آیة 19 سورۀ نور است:
«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
همانا کسانی که دوست دارند فاحشه در بین کسانی شایع گردد که ایمان آوردهاند مر ایشان را عذابی دردناک است. هم در دنیا و هم در آخرت، و خدا میداند و شما نمیدانید.
اگر قرار بود آیة 21 سورۀ روم، که برای اثبات تساوی نکاح زن و مرد و مرد با مرد آوردهاند، به این معنی صحت داشته باشد، خدای تعالی در چند آیه همجنسگرایی را فاحشه قلمداد نمیکرد، یعنی برابر دانستن لواط با زنا نه نکاح با همجنسگرایی. و سپس آنکه اگر لواط و نکاح از منظر الهی برابر بودند هرگز در وصف پرهیزگاران در آیة 135 آل عمران نمیفرمود:
«وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ»
و آنان که هرگاه فاحشهیی مرتکب شدند یا ستمی در حق خویش روا داشتند خدا را یاد کردند و برای گناهانشان طلب آمرزش کردند، و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد، و نیز پافشاری بر تکرار بدیهایی که کردهاند ندارند و خود این را میدانند.
خدای علیم حکیم تمامی فواحش پیدا و پنهان را حرام فرموده، آیة 33 اعراف؛ «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ» و دستور داده است به آنها نزدیک نشویم، در آیة 151 انعام؛ «... وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ»
فحش و فاحشه و فحشاء در لغت به معنای عملی است که آثار انجام آن و مفاسدش به دیگران هم سرایت کند و همة جامعه را کم کم فروگیرد. که همین مفهوم عذاب دنیوی است. و منکر، عملی است که زشتی و آثار سوء آن فقط شخص فاعل را فرا میگیرد.
اما اکنون که جوامع بشری، دچار آثار سوء هم زنا و هم لواط یا همجنسگرایی هستند چه باید کرد؟! ظاهراً برای ممانعت از وقوع این دو فاحشه و فواحش دیگر، قرار نیست معجزهیی واقع گردد. جز آنکه عقلانیت بشر آنقدر به سمت تعالی و رشد برود و آنقدر عذاب کردارهای ناشایست خود را بچشد، تا الگوها و مواعظ اخلاقی الهی را به عنوان چاره ساز بدبختیهای خود بپذیرد و به آن ایمان آورد و مورد عمل قرار دهد. نکته اخیر آنکه حکم سنگسار برای زانی و زانیه در کتاب حکیم نیامده و برای لواط هم به همان آزاری که برای زنا ذکر فروده اکتفاء کرده است.
«وَاللَّذَانَ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا» (نساء16)
و آن دو کس که چنین کنند پس ایشان را آزار دهید. -
لواط و حکم آن در قرآن
پرسش 3 : با سلام خدمت شما و تشکر حدیث زیر به نقل از پیامبر اکرم (ص) در مورد گناه لواط آورده شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر کسانی را در حال انجام لواط پیدا کردید، هر دو را بکشید. (میزان الحکمه، ج ،۸ ص ۵۳۹) آیا این حدیث صحت دارد؟ و چگونه میتوان پی به جعل یا اصل بودن احادیث برد؟ هم چنین با توجه به اینکه در نظر اکثریت، لواط یک گناه بسیار بزرگ است، و علاوه بر آن دیده شده که بعضی افراد از بدو تولد میل به همجنس گرایی دارند، این تناقضات چگونه بر طرف میشود؟ با تشکردوست عزیز سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
اندکی از فقهاء پیشین مثل شلمغانی (شهید مقتول به سال 322 به دست خلیفۀ وقت مقتدر عباسی و به سعایت نائب سوم امام زمان حسین بن رَوح متوفی به سال 326، جسد شلمغانی را سوازندند و خاکسترش را به دجله ریختند)، و قلیلی هم از فقهاء معاصر قائل به فقه منبعث از قرآن بوده و هستند. این دسته از فقهاء قائل به این اصل میباشند که هر روایتی که مغایر با نص صریح آیات کتاب باشد، علی قول رسول اکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین، قابل اعتناء نیست و باید آن را به سینه دیوار زد.
در قرآن کریم در خصوص لواط میفرماید:
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (نساء 16)
و آن دو مرد که مرتکبش میگردند از شما (ایمان آورندگان) پس آزارشان دهید پس اگر بازگشتند و اصلاح نمودند پس اعراض کنید از آن دو (به حال خود وانهیدشان) به راستی که خدا پیوسته بوده است بسی بازگشت کننده (به سوی بنده) و صاحب رحمت.
هیچ آیه دیگری که متضمن صدور حکمی از سوی باری تعالی در کتاب مجید باشد، وجود ندارد. در دو آیه دیگر، 54 نمل و 29 عنکبوت، لوط قوم خود را از این عمل زشت باز میدارد. بناءبراین هر حدیثی که خلاف آیۀ مذکور باشد، حتماً سند آن ضعیف و غیر قابل استناد است. و در آیه فقط «آزار دادن» است و نه بیش از آن. و این هم بعد از اثبات ارتکاب عمل است به شهود یا به اقرار. و طبیعی است که هر بزهکاری وقتی آزار را در پیش روی خود ببیند توبه میکند و همان توبه لفظی کفایت میکند در سقوط کیفر و مجازات.
و البته مراد خدای تعالی در این آیه حتماً زدن و شکنجه بدنی نبوده است، اگر چنین میبود خدای تعالی از کلمات دیگری که فحوای مراد را بهتر برسانند استفاده میکرد. و آزار مذکور در آیه در حد محرومیت موقت از بعضی از حقوق اجتماعی است.
منقول است از برخی اصاحب، مندرج در کتاب «تفسیر طبری»، که در معنای «فآذوهما»گفتهاند:
8819 - سعيد عن قَتادة: «فآذوهما» قال: كانا يُؤذَيانِ بِالقَولِ جَميعاً.
سعید از قتادة روایت کرده که در معنای «فآذوهما» گفت: روش این بود که آزار داده میشدند به گفتار جمعی.
8820 – عن أحمد بن مُفَضَّل قال: حَدَّثَنا أَسباط عَن السُّدّيّ: «فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا» فَكانَت الجاريةُ والفَتى إِذا زَنَيا يُعنَفانِ ويُعيرانِ حَتّى يَترُكا ذلك.
احمد بن مفضل از اسباط از سدی روایت کرده که در معنای «فآذوهما ... » گفت: اگر دختر و پسر بودند و زنا کردند به آنها سخت گیری کنید و از خطاءکاری آنها عیب جویی نمایید تا آن را ترک کنند.
8821 - عن ابن أبي نُجَيح عن مجاهد: «فآذوهما» يعني : سبّاً
از مجاهد روایت کردهاند که در معنای «فآذوهما» گفت: یعنی دشنام دادن.
برای توضیح بیشتر به مطلب زیر مراجعه نمایید؛
قوم لوط و عمل آنها