-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر بحَول الله ...
پرسش 1 : عبارت «بحَولِ اللهِ و قُوَّتِهِ أقومُ و أقْعُد» و «یا حَیُّ یا قَـیُّوم» که پیش از آغاز رکعت بعد خوانده میشود، در چه حالی باید خوانده شود؟ نشسته، نیمخیز، در حال ایستادن یا پس از ایستادن؟ آیا این دو را همیشه میتوان به جای هم خواند؟ آیا اصولاً در رکعت اول و یا سوم (در نمازهای چهار رکعتی) که پس از سجدۀ دوم باید برخیزیم، مکث کردن لازم است؟ بارها دیدهام اهل تسنن بلافاصله و بدون نیمخیز، رکعت بعد را آغاز میکنند، که البته کمی هم برای سالمندان دشوار است.در فقه، به نشستن بعد از سجود دوم، جهت آماده شدن برای قیام، «جِلسَه» میگویند، که شیعه آن را مستحب مؤکد میداند، ولی اهل سنت جائز نمیشمارند. در هرصورت عدم مراعات «جِلسَه» مبطل نماز نیست، اما مراعات نظم در نماز بسیار مهم است. اگر امام بعد از سجده بلافاصله قیام کرد، همة مأمومین باید از او تبعیت کنند و نظم در نماز را مراعات نمایند. اما اگر کسی نماز را فرادیٰ اداء میکند، انجام هیچ یک از این احکام الزامی نیست. هرچند نماز فرادیٰ در احکام قرآن بلاموضوع است، مگر در شرایط خاص اضطراری به جهت فرمان: «وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» ﴿بقره، ٤٣﴾
-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر سجدة آخر
پرسش 2 : عبارتهای طولانی سجدۀ آخر نماز، بیشتر بین شیعه شایع است، مانند «یا لَطیف، إرْحَمْ عَبدَکَ الضَّعیف» که بعضاً خیلی طولانیتر هم میگردد. آیا این عبارات مبطل نماز نیست؟ و آیا ریشهیی در سنت نبوی یا ائمۀ هُدیٰ دارد؟!همان طور که از جمع بین احادیث ائمۀ هُدىٰ علیهم السلام استنباط میگردد، هیچ ذکری در هرجای نماز که باشد، مبطل نماز نیست، دعاء نه تنها در سجدۀ آخر، بلکه در هر سجدهیی بلااشکال است، به شرطی که نظم نماز را برای مأمومین مختل نسازد. اما ذکر دعاء در سجدۀ آخر، در رکعت آخر، چندان هم بیقاعده و بیمعنا نیست. دلیل آن اعلام رکعت آخر نماز است، به کسانی که به رکعت آخر رسیده و اقتداء کردهاند، ولی متوجه نشدهاند به رکعت چندم امام اقتداء کردهاند. این ذکر به آنها توجه میدهد که پس از سجدهیی که متضمن دعاء هم هست، میتوانند به نماز خود ادامه دهند، بی آنکه معطل امام بمانند. چون امام نماز خود را به پایان میرساند و آنها باید ادامه دهند.
-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر و تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ ...
پرسش 3 : عبارت «و تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ و ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» که اهل تشیع در تشهد اول نمازشان بکار میبرند، قطعاً در نمازهای پیامبر (ص) نبوده است، ریشۀ وجود این عبارت چیست و آیا خواندنش جایز است؟ذکر «و تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ ...» هم مبطل نماز نیست اما اگر بخواهیم از سنت سَنِیَّـۀ رسول خدا (ص) تبعیت کنیم و نیز از این آیه که فرموده است: «... وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ...» ﴿حشر، 7﴾ نگفتن آن بهتر است. مخصوصاً جهت ایجاد وحدت بین مُصَلّین، چون همۀ نمازگزاران این ذکر را نمیگویند.
-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر تشهد
پرسش 4 : سلام پایان نماز بین اهل تشیع و تسنن متفاوت است؟ کدامیک درست است و چرا؟در واقع، اذکار تشهد بین شیعه و سنی یکی است، با قدری جابجایی و پیش و پس گفتن.
-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - قرائت سوره
پرسش 5 : آیا به جای سوره میتوان بخشی از یک سورۀ بلند را خواند؟ کما اینکه اهل تسنن این کار را میکنند.حتی میتوان یک آیه را هم قرائت کرد، زیرا خود رسول خدا (ص) هر یک یا چند آیهیی که نازل میشد، در نمازهای واجب، با ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» تلاوت میفرمود. بدین ترتیب مسلمانها با تمام آیات کتاب مأنوس میشوند و حق همۀ قرآن به عدالت اداء میگردد.
-
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر الله اکبر
پرسش 6 : در چه جاهایی از نماز، گفتن «الله اکبر» واجب است و در چه جاهایی واجب نیست یا حتی مبطل نماز است؟ بالابردن دست تا کنار گوشها چطور؟ تفاوتهایی در بین فِرَق مختلف اسلامی و حتی بین افراد مختلف یک فرقه در اجرای آن دیده میشود.در همۀ نمازهای واجب یا مستحب، ذکر تکبیرة الإحرام، که با آن صلوة ابتداء میگردد، واجب است. ولی تکبیرهای بین نماز که برای رکوع و سجود گفته میشود، مستحب مؤکد است، چون ایجاد نظم در اجتماع مینماید و مأمومین متوجه قعود و قیام و رکوع و سجود امام میگردند. بناءبراین در نمازهایی که به جماعت اقامه میشود، جهت ایجاد نظم، باید تکبیر با صدای بلند هم گفته شود، چون ذکر اِخبار و ایذان است.
بالابردن دستها تا نزدیک دو گوش، و نه البته تا محاذات گوشها، در تکبیرة الإحرام واجب است و در مواضع دیگر از صلوة واجب نیست. آنچه را که مسلمانها همه یک شکل انجام میدهند، مسلماً سنتی است که از عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما رسیده است و تردیدی در آنها نیست. -
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر أشهد أنّ علیاً ولی الله ...
پرسش 7 : قطعاً عبارت «أشهد أنّ علیاً ولی الله» در اذان نبوی وجود نداشته و احتمالاً در برههیی از تاریخ، بخشی از شیعیان یا شاید غُلات آن را به اذان اضافه کردهاند و به مرور بر روایت صحیح آن غلبه پیدا کرده است. آیا لازم است چنین غلطهایی را که میتواند منشأ تفرقه بیشتر هم شود، تذکر داد؟ یا تذکر ممکن است باعث دلسردی شود؟ واقعاً گاهی انسان نمیداند بین تذکر دادن و سکوت کدام را اختیار کند. راهکار شما در این دست از موارد چیست و چرا؟سید بن طاووس، از علماء بزرگ شیعه در قرن هفتم، که مبتکر بسیاری از ادعیه هم بوده، رسالۀ کوچکی در احکام نماز دارد، به اسم «فلاح السائل». در آن کتاب ضمن دو یا سه روایت که از مولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نقل میکند، اذکار اذان را به ترتیبی آورده که نه «أشهد أنّ علیاً ولی الله» در آن وجود دارد و نه «حیَّ علیٰ خَیرِ العمل». در هرحال، این بدعتها که موجب افتراق و دشمنی در میان امت شده، باید با استناد به همین کتابها و تدریجاً و با ملایمت و با استمداد از آیات کتاب، از میان برداشته شود.
-
نماز خوف ـ زمان، مکان و کیفیت آن
پرسش 8 : حکم نماز جنگ چیست؟و اما «نماز جنگ»، تحت این عنوان، ما اصلاً نمازی نداریم، نه در قرآن و نه در فقه و روایات. مراد شما حتماً «نماز خوف» است که هم در تفسیر و هم در کتب روایی ـ در کتاب جهاد ـ و هم در فقه عنوان دارد. و نماز «خوف» چه در حَضَر باشد یا سفر، چه سفر جنگی دفاعی باشد یا سفر معمولی، دو رکعت است، اما در حین جنگ برخی آن را یک رکعت و بعضی دو رکعت دانستهاند. اینک آیات.
یکی آیة 239 بقره است: فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ. پس اگر ترسیدید، پس پیادگان یا سوارگان (نماز بگزارید.) پس آنگاه که امنیت یافتید، پس یاد کنید خدا را همانگونه که بیاموخت شما را آنچه را که نمیدانستید.
دیگری آیات 101 و 102 نساء: وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا. وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا. و هرگاه سفر کردید در زمین، پس نیست بر شما گناهی که کوتاه کنید از نماز اگر بترسید که فتنهانگیزی کنند با شما آنان که کافر شدهاند. به راستی که کافران همواره بودهاند برای شما دشمنی آشکار. و هرگاه بودی در (میان) ایشان (ای پیامبر)، پس برپاداشتی برای ایشان نماز را، پس باید که بایستد گروهی از ایشان با تو و باید که برگیرند سلاح خویش را. پس آنگاه که سجده کردند، پس باید که باشند در پشت شما و باید که بیاید گروهی دیگر که نماز نگزاردهاند. پس باید که نماز گزارند با تو و باید که برگیرند هوشیاری (مراقبت همهجانبه) خود را و سلاح خود را. دوست داشتهاند آنان که کافر شدهاند کاش غافل شوید از سلاحتان و کالاتان. پس هجوم آورند بر شما یک هجوم فقط. و گناهی نیست بر شما اگر بوده باشد بر شما آزاری از باران یا مریض بوده باشید که فرونهید سلاح خود را، ولی هوشیاریتان را حفظ کنید. به راستی که خدا فراهم آورده است برای کافران عذابی اهانتبار (خارکننده).
اینکه در آیات کریمه حکم نماز خوف را به نماز قصر متصل ساخته، حاکی از آن است که حکم «خوف» عمومیت دارد و بر «خوف» در هر سفری اطلاق میگردد. وقوع «خوف» برای یک مؤمن یا جمعی از مؤمنان در هر زمانی از هر دورانی امکان پزیر است. مانند شخصی که خائف باشد از اینکه کسی به او حمله کند، یا مال او را ببرد (کفش، کیف، چتر، لباس و امثال اینها) یا از وسائط سفر، مثل اتوبوس، قطار یا هواپیما عقب بماند، یا حتی از امتحان. در این حالتها مأموم به یک رکوع امام اقتداء میکند و نمازش را به یک یا دو رکعت خودش باتمام میرساند. مفسران در قول به یک رکعت یا دو رکعت اختلاف کردهاند. در هرحال بستگی دارد به شرایطی که مأموم در آن قرارگرفته. و اما اصل نماز خوف دو رکعت است، هم برای امام و هم برای مأموم. و بعضی گفتهاند برای مأموم یک رکعت است. اما ممکن است وضعی هم پیش آید که فقط یکی یا چند نفر از مأمومین خائف باشند، و امام نماز معمول خود را اقامه کند. بناءبراین هیچ یک از احکام قرآن تعطیل نمیشود، هرچند ممکن است در برههیی از زمان کاربردی نداشته باشد. مثل اصول و فروع قوانین در کشورها.
در تفسیر المیزان ذیل آیه مینویسد: «در «فقیه» به سند خود از عبدالرحمن بن ابی عبد الله از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جنگ ذات الرِّقاع با اصحاب خود به نماز ایستاد، به این صورت که اصحاب را دو قسمت کرد، یک دسته را پیش روی دشمن قرار داد و با دسته دیگر نماز خواند، او تکبیر گفت، آنان نیز گفتند، آن جناب حمد و سوره خواند و آنان ساکت بودند، او رکوع کرد، آنان نیز رکوع کردند، او سجده کرد، آنان نیز سجده کردند. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای رکعت دوم بپاخاست و دیگر چیزی از حمد و سورۀ رکعت دوم را نخواند تا اصحاب خودشان حمد و سوره خواندند و رکعت دوم را تمام کردند و به یکدیگر سلام دادند، و به طرف لشکریان رفته در برابر دشمن ایستادند، و دستۀ دوم که تا کنون در برابر دشمن ایستاده بودند آمدند و پشت سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایستاده، آن جناب تکبیر گفت، آنان نیز گفتند و سکوت کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حمد و سوره خوانده و به رکوع رفت، آنان نیز رکوع کردند، آن جناب سجده کرد، آنان نیز سجده کردند، آنگاه رسول خدا نشست و تشهد خواند و به ایشان سلام داد. آنان برخاستند و یک رکعت باقیمانده خود را خوانده، در آخر به یکدیگر سلام دادند. و این همان نماز خوفی است که خدای تعالی در آیه شریفۀ «وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ ...» پیامبر گرامیش را به خواندن آن دستور داده است.
«امام (علیه السلام) سپس فرمود: کسی که بخواهد نماز مغرب را با جمعی به طریق نماز خوف بخواند، باید یک رکعت را با طایفه اول بخواند (و بایستد تا آنان دو رکعت دیگر خود را بخوانند و سلام دهند و در جای طایفه دوم قرار بگیرند) آنگاه رکعت دیگرش را با طایفه دوم بخواند (تا آخر حدیث).» (المیزان، ج 5، ص 104/ مجمع البیان، ج 3، ص 103)
بیان صلاة خوف ـ ذیل آیه 102 سورۀ نساء، ج 5، ص 375 به بعد ـ ترجمه از تفسیر المنار
«در غزوۀ ذات الرِّقاع (رِقاع جمع رُقعه، به معنای چاقچور یا پاپیچ است که جنگجویان، به جهت سنگلاخی زمین، بر پاها و ساقهای خود میپیچیدند) گروهی در یک صف پشت سر پیامبر به نماز ایستادند و گروه دوم، با حمل سلاح، رو به دشمن، و این درحالی بود که دشمن در طرف قبله نبود، بلکه پشت سر مسلمانها قرار داشت. صف اول یک رکعت را با پیامبر به پایان رساند، پیامبر و صف اول بعد از سجده قیام کردند، پیامبر سکوت کرد و صف اول نمازش را خود به پایان برد و جای نگهبانان را گرفت تا آنها پشت سر پیامبر قرار گیرند، آنگاه پیامبر رکعت دوم خود را آغاز کرد، و گروه دوم یک رکعت را به پیامبر اقتداء نمودند و رکعت دوم را خود به پایان بردند. در غزوة ذات الرقاع که پیامبر در برابر قبیلۀ غطفان قرار گرفت، نبردی رخ نداد.»
«این کیفیت نماز خوف، در حالتی است که دشمن در غیر جهت قبله باشد، و منطبق با آیه کریمه است. پس در آیه، ذکر سجود بیش از یک بار نیامده است. از اینرو ظاهر بر این افاده میکند که هرگروه یک رکعت اقامه مینماید که همین فرض است و دو رکعت نه با امام و نه بدون امام فرض نیست. فقط امام است که دو رکعت بجا میآورد. افقه فقهاء صحابه رضوان الله علیهم مثل علی، ابن عباس، ابن مسعود، ابن عمر، زیدبن ثابت و امثالهم بر این قول رفته اند. از فقهاء آل البیت علیهم السلام مانند قاسم و مؤید بالله و ابوالعباس نیز همین قول را پزیرفته اند.
«اما احمد حنبل روایتی را از ابن عمر به این عبارت آورده است: «قال صلّیٰ رسولُ اللهِ (ص) بإحدَی الطائِفَتَین رَکعةً و الطائِفَةِ الاُخرَىٰ مواجهةً للعَدُوِّ، ثمَّ انصَرَفوا و قاموا فی مَقامِ اصحابِهِم مُقبِلینَ علی العدوِّ. و جاء اولئک ثمَّ صلّیٰ بِهِم النّبیُّ (ص) رَکعةً ثمَّ سَلَّمَ. ثمَّ قَضیٰ هؤلاء رَکعةً و هؤلاء رَکعةً
رسول خدا صلی الله علیه و سلم بر یکی از دو گروه نماز گزارد، درحالیکه گروه دیگر در برابر دشمن بود. سپس گروه اول از نماز خارج شدند و جای اصحاب خود را، رو در روی دشمن گرفتند. آنگاه گروه دوم پشت سر رسول خدا (ص) ایستادند. آنگاه پیامبر (ص) رکعتی را هم بر ایشان اقامه فرمود و سلام داد، سپس هر یک از دو گروه یک رکعت بعدی را قضاء نمود.
این کیفیت هم بر آیه انطباق دارد، و مانند روایت قبل است و این در حالی است که دشمن در غیر جهت قبله باشد. فرقی هم بین دو روایت نیست، جزآنکه در دومی میگوید؛ هرگروه یک رکعت دیگر را قضاء نمود. البته گروه دوم که با رکعت دوم امام نماز را شروع کرده، رکعت دومش را بدون انقطاع اداء مینماید. اما گروه اول رکعت دوم خود را بعد از اتمام دو رکعت نماز گروه دوم قضاء میکند.» (پایان نقل قول از المنار)
اکنون چند روایت از منابع اهل سنت:
عَن سَهلِ بنِ اَبی حَثمَةَ؛ اَنَّهُ قالَ، فی صلاةِ الخَوفِ، قال: یَقُومُ الاِمامُ مستَقبِلَ القِبلَةِ. و تَقُومُ طائِفَةٌ مِنهُم مَعَهُ. و طائِفَةٌ مِن قِبَلِ العَدُوِّ. و وُجُوهُهُم اِلَی الصَّفِّ. فَیَرکَعُ بِهِم رَکعَةً. و یَرکَعُونَ لِاَنفُسِهِم و یَسجُدُونَ لِاَنفُسِهِم سَجدَتَین فِی مَکانِهِم. ثُمَّ یَذهَبُون اِلَی مُقامِ اُولئِکَ. فَیَجیءُ اُولئک. فَیَرکَعُ بِهِم رَکعَةً. و یَسجُدُ بِهِم سَجدَتَین. فَهِیَ لَهُ ثِنتانِ و لَهُم واحِدَةٌ، ثمَّ یَرکَعُونَ رَکعَةً و یَسجُدُون سَجدَتَین. (سنن ابن ماجَه، کتاب اقامة الصلاة و السنة فیها، باب 151، حدیث 1259، ص 204)
در روایت سهل بن ابی حثمه است دربارة نماز خوف که گفت: میایستد امام روی بر قبله، و میایستند گروهی از ایشان همراه او، و گروه دیگر در برابر دشمن. و آنان که روهاشان به سوی صف است، امام رکوع میکند با ایشان رکعتی را. و رکوع میکنند باخودهاشان رکعتی دیگر را و سجده میکنند با خودهاشان دو سجده را در جای خودشان. سپس میروند به جایگاه آنان (گروه دوم) و میآیند آنان (گروه دوم). پس رکوع میکند (امام) با ایشان رکعتی را و سجده میکند با ایشان دو سجده را. پس نماز برای او (امام) دو رکعت و برای ایشان یک رکعت است. پس رکوع میکنند یک رکعت (دیگر) را و سجده میکنند دو سجده را.
عَن سَهلِ بنِ اَبی حَثمَةَ اَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و سَلَّمَ صَلّی بِاَصحابِهِ فِی الخَوفِ فَصَفَّهُم خَلفَهُ صَفَّینِ فَصلّی بِالّذینَ یَلُونَهُ رَکعَةً ثُمَّ قامَ فَلَم یَزَل قائِماً حَتّی صَلَّی الّذینَ خَلفَهُم رَکعَةً ثُمَّ تَقَدَّمُوا و تَأَخَّرَ الَّذین کانُوا قُدّامَهُم فَصَلّی بِهِم رَکعَةً ثُمَّ قَعَدَ حَتّی صَلَّی الَّذینَ تَخَلَّفُوا رَکعَةً ثُمَّ سَلَّم. (صحیح مسلم، ج 2، ص 214)
و باز در روایتی دیگر است از ابی حثمة که رسول خدا صلی الله علیه و سلم نماز گزارد با اصحابش در خوف. پس به صف درآورد پشت سر خود در دو صف. پس نماز گزارد باکسانی که پشت سر او بودند رکعتی را، سپس برخاست و همچنان ایستاد تا نماز کردند کسانی که پشت او بودند رکعتی را. سپس پیش آمدند (گروهی که عقب بودند) و عقب رفتند کسانی که جلو ایشان بودند، پس نماز کرد (پیامبر) با ایشان رکعتی را، سپس نشست تا نماز گزاردند کسانی که عقب افتاده بودند رکعتی را، سپس سلام گفت.
نتیجه آنکه انسان در هرجا و هرزمان و هرحالتی که احساس خوف کند، به حسب سنجش شرایط باید یا میتواند نماز واجب خود را به صورت «نماز خوف» اقامه کند، با لحاظ کردن و مراعات شرایط و قواعد مذکور در آیات کتاب و روایات متواتره. -
پیرامون نماز شب
پرسش 9 : در مورد نماز شب، این را میدانم که نماز شب بهانهیی است برای فراموشی خواب و به یاد پروردگار بودن و نیت اصلی همین است، اما شکلِ انجام آن نیز مهم است یا خیر؟ من با بخشی از آن که طلب آمرزش برای مؤمنان دیگر میباشد مشکل یا شاید ابهام دارم که آیا درست است؟ بندۀ حقیر که خود در استغاثه و طلب عفو و آمرزش الهی هستم، آیا لیاقت چنین عمل یا درخواستی را دارم؟! و اینکه حتماً باید نام ۴۰ مؤمن را ببرم و اگر چنین است میشود نام «از دست رفتهها» را هم برد؟ آیا همۀ آنها باید مسلمان باشند؟ در مورد نماز مغرب اگر در یک شرایطی در وقت غروب خوانده نشود و چند دقیقه بعد که همان وقت اذان رسمی است خوانده شود آیا قضاء شده است؟ در مورد نیت نمازها، چگونه است و آیا به شکلی که رایج و به زبان آورده میشود درست است؟با سلام
دربارۀ نماز شب (یعنی از زمان قضاء شدن نماز عشاء تا فرا رسیدن نماز صبح) و تعداد رکعات آن ـ ما باید شکلی را که پیامبر عظیم الشأنمان به عبادات جمعی و واجب و مندوب و مستحبی یا فردی داده است مراعات کنیم تا دچار تفرق و تفرقه نگردیم. اما چون این عبادات فردی است بستگی به مقام و حال عابد دارد. اما اینکه پیامبر حدی برای هر عبادتی قائل شده برای جلوگیری از اسراف و از حد گزشتن است. عبادت هم، هرچه باشد باید پایان پزیرد و انسان، بر اساس دریافتهای خود از آن عبادتها به امر آبادانی نفوس و انفس و تأمین نیازهای مادی خود و دیگران، برپایۀ معنی و حضور حضرت حق بپردازد. والاّ کمتر از آن حد در مستحبات بلااشکال است و زیادتی، اتلاف وقت. در نمازهای واجب هم، دستور پیامبر به امام این است که مراعات حال اضعف مردم را بنماید.
مثلاً اگر ـ یک فرض است و بستگی به حال دارد ـ در میانههای نماز شب ، بین هر دو رکعت که به اتمام میرسد، به جای قرائت دعاءهای معمول، ابیاتی از مثنوی مولوی خوانده شود، یا چند عبارت از صحیفۀ سجادیه ـ آیا خللی در عبادت ایجاد میشود؟! در این گونه عبادتها حتماً باید گامی هرچند کوتاه به سمت تعالی برداشته شود.
و اما ذکر نام 40 مؤمن، روایت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نداریم، و این مطلب داخل دراخبار آحاد است. اما کسانی که بر آن تأکید داشتهاند گویا بر این پایه بوده که ما به یاد مؤمنان پیرامون خود باشیم و نسبت به آنها معرفت پیدا کنیم و فراموششان ننماییم. این کار را میتوان به صورت دیگری انجام داد. مثلاً هر آدمی، در خلال کار اجتماعی و برخوردهای شخصی، افرادی را که مؤمن و صالح مییابد، نامشان را در دفتری بنویسد و گاهی برای ذکر و یادآوری به آن دفتر مراجعه کند. البته باید ذیل هر اسم، خصوصیات ایمانی، اخلاقی و رفتاری آن شخص هم ذکر گردد. آنگاه برای همه آنها، همیشه طلب آمرزش نماید، یعنی خوبیهاشان را پیوسته در نظر داشته باشد، و از بدیهاشان صرف نظر نماید و نادیده انگارد. و اما در نماز شب به این ذکر اکتفاء نماید که: «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَات». البته انسانی که هدایت همۀ بشریت و خیر و صلاح همگان را طالب است، حتماً برای آحاد بشر از آستان ربوبی استدعاء خیر دارد. در چند مورد پیامبر (ص) برای کافران و مشرکان و مخالفان خود گریسته است. یکی در شعب ابی طالب، که خدیجه علت را جویا میشود، و حضرت میفرماید: دلم به حالشان میسوزد که در کفر باقیماندهاند و گمان میبرند که عمل به صلاح آوردهاند، و هم يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف 104)
دیگر جا، وقتی بود که ابوسفیان برای به تأخیر انداختن حرکت رسول خدا (ص) به مکه، به مدینه آمد و مستقیماً به خانه رسول خدا رفت که آن حضرت در مدینه نبود، به اطاق ام حبیبه دخترش که همسر پیامبر بوده رفت و بر تشکچه رسول خدا نشست. دخترش او را از آن جایگاه بلند کرد و بر جای دیگر نشاند. وقتی رسول خدا آمد، ام حبیبه این داستان را بر او واگو کرد. و رسول خدا به حال ابی سفیان گریست که چرا در ضلالت خود همچنان پایدار مانده است. و سه دیگر جای، شب فتح مکه بود، که ابی سفیان از رسول خدا (ص) بار خواست و امان نیز، و به خیمه رسول آمد، و از پسِ همان مذاکرات بود که پیامبر، ضمن گریستن به حال ابی سفیان و سایر مشرکان، خانه ابی سفیان را محل امن قرار داد و فرمود: مَن دَخَلَ بَیتَ ابی سُفیان فَهُوَ آمِن.
در خصوص اوقات نمازها، هرگاه از وقت معین آن گزشت، قضاء نگشته، بلکه از وقت فضیلت خارج شده است و اما اگر کسی بداند که تا چند دقیقه بعد از وقت معین یک یا چند نفر از راه میرسند و نماز فُرادی تبدیل به نماز جماعت میشود، فضیلت بر اقامۀ جماعت است.
و اما نیت، اصلاً به زبان و ذکر نیست، بلکه به قلب و عمل است. همینکه انسان اراده میکند که برخیزد و وضوء بگیرد برای هر نمازی، همین نیتِ محکم و استوار او است جهت اقامه نماز. اگر شرح حضرت والد علامه غروی بر رسالۀ عملیۀ آیت الله بروجردی را ببینید پاسخ بسیاری از این مسائل فقهیه را در آن مییابید.
فی امان الله -
«فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا»
پرسش 10 : «فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا» در آیۀ 239 بقره به چه معناست؟در قرآن کریم پنج آیه در پنج سوره در خصوص تأکید نهادن بر نمازهای پنجگانه آمده است که البته در روز جمعه، نماز جمعه جای نماز ظهر را میگیرد، که آن را نماز میانه یا صلوة وسطی نامیده است.
1- «حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ» (238 بقره)
محافظت کنید بر نمازها و نماز میانه و بپاخیزید برای خدا به فرمانبرداری تمام.
2- «فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ» (17 و 18 روم)
پس منزه است خدای تعالی (او را تسبیح گویید و به منزه بودن ستایش کنید – یعنی نماز بگزارید) وقتی که شب میکنید (نماز مغرب و عشاء) و آن هنگام که به بامدادان میرسید (نماز صبح) و ستایش ویژۀ او است در آسمانها و زمین و شامگاهان (نماز عصر) و وقتی که به ظهر در آیید (نماز ظهر)
3- «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا» (78 اسراء)
نماز را بر پای دار (ای پیامبر) از هنگام فروافتادن خورشید (ظهر و عصر) تا تاریکی شب (مغرب و عشاء) و خواندن بامدادان (نماز صبح) که خواندنِ در پگاه مشاهده میگردد.
4- «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ» (130 طه)
و تسبیح گوینده به ستایش پروردگارت باش پیش از سرزدن خورشید (نماز صبح) و پیش از غروب آن (نماز عصر) و به هنگامههای شب (نماز مغرب و عشاء) پس تسبیح بگوی و میانههای روز (نماز ظهر)
5- «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ» (114 هود)
و بپادار نماز را، بر دو کرانة روز (نماز صبح بر یک کرانه و نماز ظهر و عصر بر کرانه دیگر) و پارههایی از شب (مغرب و عشاء)
حال برگردیم بر سر آیۀ مورد سؤال آیة 239 بقره. خدای تبارک و تعالی در آیة 238 که معنای آن را پیش از این آوردیم، فرمان به محافظت بر نمازها و نماز وسطی میدهد. و برای نشان دادن عظمت و اهمیت نماز، بلافاصله متذکر میگردد که مبادا در هنگامهیی که ترس بر شما غالب میگردد، در میدان نبرد یا تنگی عرصهها نماز را به عذر و بهانههایی وانهید و ترکش نمایید.
«فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» (بقره 239)
پس اگر ترسیدید پس پیادگان یا سوارگان (نماز را بجا آرید) پس آنگاه که امنیت یافتید پس خدا را یاد کنید همانگونه که شما را تعلیم داده است آنچه را که نمیدانستید.
«رِجال» جمع «راجِل» است البته «رَجُل» هم هست، اما وقتی «راجِل» است همیشه قرینهیی در کنار خود یا در عبارت دارد که نشان میدهد «رجال» جمع «راجل» است مثل همین آیه که «رُکبان» را در کنار آن آورده است.
و «راجل» به معنای «پیاده» است و «رِجال» یعنی پیادگان، و «رکبان» هم جمع «راکب» است یعنی سوراگان.
مواقع و مواضع ترس هم متعدد است، مثل میدان نبرد، ترس از ترور، ترس از فائت شدن و از دست رفتن وقت نماز، ترس از آسیب رسیدن به کسی یا خسارت وارد آمدن بر جایی در همان تنگنای وقت، مثلاً کودکی را در خانه گذاردهاند و خواب بوده، حالا اگر بخواهند در جایی که هستند نماز بگذارند، احتمالاً بیدار شدن طفل و آسیب رساندن به خود از یک سو و فائت شدن وقت نماز از سوی دیگر، ایجاد الزام میکند که شخص پیاده یا سواره نماز بگذارد. و موارد شبیه به این در خوف.
برخی از مفسران گفتهاند اگر این نمازها در زمان حصول امنیت، اعاده شوند بهتر است و مقبولتر.
این تأکید بر نماز در آیات عدیده از قرآن کریم که در هیچ حالتی نمیتوان و نباید آن را ترک کرد، دلیل بر جایگاه رفیع و منزلت عظیم و قدر بلیغ آن است. خدای تعالی به حدی بر این عبادت ارج نهاده و مقامش را رفعت داده که آن را همراه زکوة (اعم از تزکیه) شرط درستی و قبول دین دانسته و تحقق اخوت بین مؤمنان را بدان منوط کرده است. در سورة توبه آیة 11 در خصوص مشرکان میفرماید:
«فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ»
اگر مشرکان توبه کردند و نماز برپاداشتند و زکوة دادند پس برادران شمایند در دین.
و در آیة 45 بقره فرموده است:
«وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ»
کمک بخواهید از شکیبایی و نماز، و همانا نماز بس کاری سخت مینماید جز بر آن کسان که خاشعند در پیشگاه خدا. یعنی کسانی که تمام روح و نفس و قلب و صدر خود را تسلیم عظمت او نمودهاند.
و در آیة 45 عنکبوت میفرماید:
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»
همانا این نماز است که از کار زشت آشکار و فراگیر و نیز کار زشت پنهان و فردی باز میدارد و هر آینه یاد خدا بزرگترین کار است.
و در سورۀ مؤمنون، آن دسته از گرویدگان را اهل فلاح و رستگاری میداند که در نمازشان خاشع باشند، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (1و2)
و در پیمانی که از بنیاسرائیل گرفته است، شرط بودن با آنها به معنای حمایت، و پوشاندن بدیها و دخول در بهشت را اینگونه بیان میفرماید:
«إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» (مائده 12)
همانا من با شمایم چنانچه نماز برپا میداشتید و زکات میدادید و به فرستادگان من ایمان میآوردید و آنان را پشتیبانی میکردید و به خدا قرض میدادید قرض نیکو. من نیز بدیهای شما را میپوشاندم و حتماً به بهشتی داخلتان میساختم که از زیر درختان نهرها جاری است....
و در سورۀ ماعون آن کسان را که تکذیب دین خدا میکنند و آن را دروغ میانگارند در زمرۀ کسانی برده است که در نماز خود سستی مینمایند. «فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»
و در آیۀ 45 سورة توبه دلیل پذیرفته نشدن انفاق مشرکان را اینگونه ذکر میکند؛ آنها به خدا کفر ورزیدند و نیز به رسول او، و به نماز نمیآیند جز آنکه کَسِل و بیحالند و انفاق نمیکنند جز آنکه کراهت دارند. «وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ»
و همۀ این آیات حاکی از آن است که نماز ستون دین و مهمترین ارکان عبادت حق تعالی است به گونهیی که حتی پیاده یا سواره باید آن را اقامه کرد. -
پیرامون نماز شب
پرسش 11 : نماز شب به چه شکل خوانده میشود؟ نماز شفع و نماز وتر به چه معناست؟ آیا در روایات در رابطه با نماز شب صحبت شده است؟این حکم مثل اکثر احکام دیگر دستخوش اختلاف نظرهای ناشی از چند دستگی روایات شده است. ولی از جمع روایات شیعه و سنی و توحید اسماء مختلفی که بر اجزاء این نماز گزاردهاند، میتوان به یک وحدت نظر کلی دربارة این عبادت دست یافت.
شیعه معتقد است نماز شب 8 رکعت است که به صورت چهار دو رکعتی مثل نماز صبح اقامه میشود و زمان آن از بعد از نماز عشاء است تا طلوع فجر و وقت دخول نماز صبح. بر این هشت رکعت سه رکعت دیگر میافزایند که سنت رسول خدا بوده است. دو رکعت و یک رکعت. دو رکعتی را شفع (جفت) و یک رکعتی را وتر (طاق) مینامند و بناءبر روایت جابهجایی این دو بلا اشکال است. این ترتیب و حکم از مجموع روایات مأثور از پیامبر و ائمة هدی صلوات الله علیهم استخراج شده است. بعضی روایات، در شرایط اضطراری وقت اداء نماز شب را حتی بعد از نماز مغرب دانستهاند. ولی افضل آن است که بعد از اقامة نماز عشاء که سه ساعت بعد از غروب آفتاب است انجام گیرد. به یک روایت از منابع شیعه توجه کنید.
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ ذَكَرَ صَلَاةَ النَّبِيِّ ص قَالَ كَانَ يُؤْتَى بِطَهُورٍ فَيُخَمَّرُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ يُوضَعُ سِوَاكُهُ تَحْتَ فِرَاشِهِ ثُمَّ يَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَإِذَا اسْتَيْقَظَ جَلَسَ ثُمَّ قَلَبَ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تَلَا الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ الْآيَةَ ثُمَّ يَسْتَنُّ وَ يَتَطَهَّرُ ثُمَّ يَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيَرْكَعُ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ عَلَى قَدْرِ قِرَاءَتِهِ رُكُوعُهُ وَ سُجُودُهُ عَلَى قَدْرِ رُكُوعِهِ يَرْكَعُ حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَهُ وَ يَسْجُدُ حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَهُ ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ فَيَجْلِسُ فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَ يَقْلِبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ يَسْتَنُّ وَ يَتَطَهَّرُ وَ يَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كَمَا رَكَعَ قَبْلَ ذَلِكَ ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ فَيَجْلِسُ فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَ يَقْلِبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ يَسْتَنُّ وَ يَتَطَهَّرُ وَ يَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيُوتِرُ وَ يُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى الصَّلَاةِ» (تهذيبالأحكام، ج2، ص334، باب كيفية الصلاة و صفتها.../ وافی، ج7، ص342)
از حضرت صادق شنیدم که نماز (شب) پیامبر (ص) را اینگونه بیان فرمود: «ظرف آبی را میآورد و بالای سر خود، روی آن را میپوشانید، و مسواکش را زیر تشکش مینهاد، سپس میخوابید آنقدر که خدا میخواست، پس آنگاه که بیدار میشد مینشست، سپس دیدگانش را به سمت آسمان میچرخاند، سپس این آیات را از آلعمران تلاوت مینمود: ان فی خلق السموات... 190 تا 194، سپس مسواک میزد و وضوء میگرفت. سپس به سجده گاه میشد. آنگاه چهار رکعت به جا میآورد، رکوعش به حدی بود که میگفتند، کی سر بر میدارد، و سجودش نیز چنین بود. سپس به خوابگاهش باز میگشت و آنقدر که خدا میخواست میخوابید. سپس بیدار میشد، پس مینشست و همان آیات آلعمران را تلاوت میفرمود. و چشم به آسمان میدوخت. سپس مسواک میزد و وضوء میگرفت و به سجده گاه میشد و چهار رکعت دیگر همانند آن چهار رکعت به جا میآورد، سپس به خوابگاهش باز میگشت آنگاه آنچه خدا میخواست میخوابید، سپس بیدار شده مینشست آنگاه همان آیات را از آلعمران تلاوت مینمود و دیدگان بر آسمان میدوخت سپس مسواک میزد و وضوء میگرفت و به سجده گاه میشد. پس وتر به جا میآورد و دو رکعت را سپس برای اقامه نماز صبح خارج میشد.
مذاهب چهارگانة اهل سنت همه متفقند که مجموع رکعات نماز شب یازده رکعت است، ولی در چگونگی اقامة آن اختلاف کردهاند، به سه رکعت آخر وتر میگویند و متصلاً اقامه میکنند یعنی دو رکعتی و یک رکعتی به جا نمیآورند. و بعضی هم به کل آن نماز وتر گفتهاند چون یازده عدد فرد است.
نماز دیگری در میان اهل سنت معمول است به نام تراویج که همان نماز شبی است که رسول خدا اقامه میفرموده و هشت رکعت هم بوده ولی اهل سنت خود معترفند که عمر 12 رکعت بر آن افزوده است و اکنون ده تا دو رکعتی اقامه میکنند، میگویند وقتی عمر چنین کرد احدی از اصحاب به او اعتراض ننمود و نام تراویج را بعداً به خود گرفت. -
نمازهای یومیه
پرسش 12 : نمازهای یومیه را باید در پنج نوبت خواند یا سه نوبت؟جای خوشوقتی و خوشبختی است که مسلمانها در تعداد نماز و رکعات و اذکار آن دچار تفرقه نشدهاند. البته آن فِرَقی از اسلام که اقامة نماز میکنند. و البته این تفرقهها برخی ناشی از سنت رسول خدا (ص) است و بعضی از دسیسههای یهود در متون تفسیر و روایت.
آنچه دربارة اوقات نمازهای پنجگانه میتوان گفت این است که شیعه و سنی متفق القولند در جمع و تفریق. یعنی آنها هم میگویند: «الجمع بین الصلوتین فحکمه جواز». یعنی میتوان ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم اقامه کرد.
در این هم که پیامبر اکرم (ص) به هر دو شکل اقامه کرده شکی نیست. اتفاقی که افتاده این است که شیعه عامل به یک بخش از عمل رسول شده و سنی عامل به بخش دیگر. مرحوم علامه غروی بر این اعتقاد بود که این گونه سنتها را به صورت سیال در آوریم و مؤمنان را به حال خود وانهیم تا هر قسمت را که برایشان آسانتر است انجام دهند. ولی افزود پیامبر (ص) در شرایط سخت هر دو نماز را جمع اداء فرموده است و امروز، مخصوصاً برای نماز ظهر و عصر شرایط تفریق فراهم نیست یا بسیار سخت است به ویژه در کشورهای غیر اسلامی. نظر ایشان بر این بود که اگر کسی فرصت دارد میتواند هر پنج نماز را به جماعت اقامه کند بهتر است به تفریق بخواند، چون رسول اسلام (ص) بیشتر به تفکیک اقامه میفرمود. اما قطعاً به جماعت و جمع بین دو نماز بر فرادی و تفریق فضیلت دارد. -
نماز مسافر
پرسش 13 : با توجه به متفاوت بودن شرایط سفر در حال حاضر حکم نماز مسافر چیست؟پیرامون نماز مسافر هم در دهههای اخیر فتواهایی صادر شده است مبنی بر اینکه شرایط امروز سفر، آن سختیهای سفرهای قدیم را ندارد که نماز بر مسافران شکسته میشد. مرحوم آیت الله صادقی تهرانی بیش از همه بر این مسأله تأکید داشت و وقتی در میانة دهة شصت رسالۀ موجزی در این خصوص منتشر ساخت، مرحوم علامه غروی توضیحی بر آن نگاشت دایر بر این مطلب که سهولتی را که خدای تعالی برای بندگان فراهم آورده و هدیهیی را که به آنها پیشکش نموده، رد نکنیم. مضافاً بر اینکه اتفاقاً امروز شرایط سفری که منجر به قصر نماز گردد بیشتر از گذشته فراهم است و مسافر اطلاق بیّنتری یافته است. مثلاً در ایستگاههای بین راه و زمان محدودی را که رانندگان اتوبوسها برای توقف اعلام میکنند یا هواپیماها و فرودگاهها. اما در گذشته کاروانی چند ساعت راه میپیمود و در کاروانسرایی بار میانداخت و ساعتهای استراحت برای همه بود و وقت موسع، پس ضرورتی نداشت که نمازشان را شکسته بخوانند. از طرف دیگر باید مسلمانها را به اساسیات هدایت و رسالت و عبادت رهنمون شد، و از طرح آنچه که بیش از پیش موجبات تفرقه و چند دستگی آنها را فراهم میسازد، اجتناب نمود. پیامبر آمده است تا اخلاق را میان همة امت و حتی بشریت نهادینه سازد. آمده است تا به آنها کتاب و حکمت را از طریق تلاوت آیات بیاموزد و از همة رذالتها و ناپاکیها و آلودگیها و خباثتها پاک سازد. اینگونه مسائل بسیار جزئی است و نباید موجب تفرقه میان مسلمانان گردد. اصل جماعت و اتحاد و یکپارچگی مسلمانان در سایة تبعیت از کتاب خدا و رسول او میباشد حال اگر گروهی در وضوء گرفتن و ایستادن در نماز و اذکار آن با گروه دیگر متفاوت عمل میکنند، عمل آنها به گونهیی نیست که خدا برایش عذابی ذکر کرده باشد. اما برای آن کسان که موجب تفرقه در میان امت میگردند، عذابی دردناک قائل شده است.
به آیات زیر توجه کنید:
«قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»(انعام 150) «مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُون»(روم 32) -
چند پرسش پیرامون اذکار نماز - ذکر آمین
پرسش 14 : اینکه اهل تسنن در بین حمد و سورۀ نماز «آمین» میگویند، نماز را باطل نمیکند؟ به جهت اینکه وسط تلاوت قرآن، آیۀ «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» ﴿اعراف، ٢٠٤﴾ را رعایت نمیکنند. اگر این اقدام آنها نمازشان را باطل میکند، پس «الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» که شیعه گاهی بین حمد و سورۀ نماز میگویند نیز مبطل نماز است؟ نظر شما چیست؟گفتن «آمین» یا «الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، هیچ یک مبطل نماز نیستند، یا هر ذکر دیگری که گفته شود، زیرا تمام آیات کتاب ذکر است. و گفتن «آمین» هم به معنای طلب اجابت دعاء از سوی حق تعالی است، و معنای لفظ «آمین» اصلاً همین است، و آیات قسمت دوم فاتحة الکتاب هم دعاء است.