«ارتداد» به معنای برگشتن از عقیدهیی و به عقیدۀ دیگر گرویدن است. يعني اينكه انسان يك دين و آیيني را قبول نماید و بعد رهايش كند و بگويد که قبولش ندارد و منصرف شده است. حال سؤال این است که آیا از نظر قرآن، اگر كسي از عقيدهيي به عقيدۀ ديگري برود، آيا باید یا میتوان او را كشت؟! در مبانی حقوقی امروز، حبس یا کشتن مرتد خلاف حقوق بشر است و بشر حق دارد كه هر دين و اعتقادي را كه ميخواهد انتخاب نماید. خداوند هم انسانها را آزاد آفريده و هيچ كس را در پذيرفتن دين، چه اسلام، چه مسيحيت و چه يهوديت یا هر آیین دیگری، مجبور نميكند، چرا که اگر دين اجباري باشد، موجب نفاق در جامعه ميشود. يكي از مسائلي كه امروز در پيش روي دين اسلام قرار گرفته همین موضوع ارتداد است و ميگويند يكي از دلايل مخالفت اسلام با آزادي فرد، اين است كه به پیروان خودش اجازه نميدهد از دينشان خارج بشوند، و اگر خارج شوند، آنها را محکوم به کشته شدن میکند! پس اين دين، دين جبر است! دین الزام و اکراه و اجبار است! بناءبراین دليل اين كه انجام اين بحث را ضروري دانستم اين است كه ميخواهيم اين اتهام را كه دنيا متفقاً برای نسبت دادنش به اسلام دست به يكي كرده - از پاپ گرفته تا تمام رؤساء كشورهاي غربي – رفع کنیم. همۀ آنها ميخواهند بگويند: اسلام دين خشونت است! ( ادامه )
این مسأله مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامي و بالأخص بعد از فرمان امام خميني در قتل سلمان رشدي، حالت جدي پيدا كرد و افكار عمومي دنيا، نسبت به وجود چنين حكمي در اسلام متوحش شد! همچنین وقتي كه دكتر آقاجري محكوم به ارتداد و در نتیجه محكوم به اعدام شد، این مسأله براي داخل مملكت نیز به یک موضوع حاد و بحراني تبدیل گشت. حکم مرتد در قرآن اعدام نیست! ما ميخواهيم به دنيا بفهمانيم كه آزادي در متن دين اسلام بينهايت است. بناءبراین پذیرفتن یک اعتقاد یا انديشه یا مكتب يا ايمان، در جامعۀ اسلامي آزاد است. اين موضوع را میخواهیم با آيات قرآن و روش پیامبر اکرم (ص) اثبات كنيم. در متن قانون اساسي ما هم هست که هیچ کس را نمیتوان به پذيرش يك دين و مكتبي وادار كرد، يا با زور و اجبار از يك دين يا مكتب يا حزبي خارجش نمود. ميخواهيم بگویيم اگر اين مسائل هم در اسلام آمده، از قرآن نيست! و پيامبر (ص) هم فقط قرآن را آورده است! و اگر كسي اعتبار پيدا كرده، به خاطر تبعيت از قرآن بوده است. يعني فرض بگيريم كه خداوند مقام امامت را به اميرالمؤمنين صلوات الله عليه ميداد، ولي اين شخص تابع رسول خدا و قرآن نبود، آیا این امامت ارزشي داشت؟! اميرالمؤمنين پيشوايي است كه بر اساس قرآن حكم ميكند و بر اساس قرآن حركت ميكند و بر اساس قرآن فكر ميكند و امر میکند يا نهي ميكند. از خودش چيزي در نميآورد و اصلاً حق ندارد چنین کاری کند!
( ادامه )
این مسأله مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامي و بالأخص بعد از فرمان امام خميني در قتل سلمان رشدي، حالت جدي پيدا كرد و افكار عمومي دنيا، نسبت به وجود چنين حكمي در اسلام متوحش شد! همچنین وقتي كه دكتر آقاجري محكوم به ارتداد و در نتیجه محكوم به اعدام شد، این مسأله براي داخل مملكت نیز به یک موضوع حاد و بحراني تبدیل گشت. حکم مرتد در قرآن اعدام نیست! ما ميخواهيم به دنيا بفهمانيم كه آزادي در متن دين اسلام بينهايت است. بناءبراین پذیرفتن یک اعتقاد یا انديشه یا مكتب يا ايمان، در جامعۀ اسلامي آزاد است. اين موضوع را میخواهیم با آيات قرآن و روش پیامبر اکرم (ص) اثبات كنيم. در متن قانون اساسي ما هم هست که هیچ کس را نمیتوان به پذيرش يك دين و مكتبي وادار كرد، يا با زور و اجبار از يك دين يا مكتب يا حزبي خارجش نمود. ميخواهيم بگویيم اگر اين مسائل هم در اسلام آمده، از قرآن نيست! و پيامبر (ص) هم فقط قرآن را آورده است! و اگر كسي اعتبار پيدا كرده، به خاطر تبعيت از قرآن بوده است. يعني فرض بگيريم كه خداوند مقام امامت را به اميرالمؤمنين صلوات الله عليه ميداد، ولي اين شخص تابع رسول خدا و قرآن نبود، آیا این امامت ارزشي داشت؟! اميرالمؤمنين پيشوايي است كه بر اساس قرآن حكم ميكند و بر اساس قرآن حركت ميكند و بر اساس قرآن فكر ميكند و امر میکند يا نهي ميكند. از خودش چيزي در نميآورد و اصلاً حق ندارد چنین کاری کند!