|
||
فهرست عناوین
پله پله تا ملاقات خدادر پی درگزشت دکتر ابراهیم یزدی، مجلۀ چشم انداز ایران یادنامهیی را در این خصوص منتشر نموده که در آن مقالهیی نیز از دکتر سید علی اصغر غروی مندرج است. وی در این مقال به بیان برخی از ویژگیهای زندگی دکتر یزدی و همسرش سورن طلیعه میپردازد. اینکه درخانۀ ایشان در طول سالهای زندگیشان به روی همۀ مراجعان گشوده بوده. ... وقتی تصویر این زن و مرد را از جلو چشمانت میگزرانی، گویا همۀ حوادث بیش از نیم قرن گزشتۀ تاریخ معاصر ایران و جهان را در پیش چشمانت عبور میدهی، و آهی میکشی پر از اندوه که؛ چگونه ملت ایران را از این سرمایۀ عظیم معنوی محروم ساختند... .
در هرسفری که به سوی تهران میآمدم، در چند ساعت طی طریق، پیوسته به سرنوشت ملت ایران فکر میکردهام، و مخصوصاً تاریخ مشروطهخواهی تا به امروز را مرور مینمودهام. چه قضیهیی است که مانع از نزول برکات بر جامعۀ ایرانی است، و او را لاینقطع از تمام مظاهر نیکو و نعمات بهینۀ حیات مادی و معنوی بازداشته است؟! برنامۀ من، در سفر به تهران، همیشه این بود که اولین روز و اولین بامداد حضور در تهران را به خانۀ دکتر یزدی بروم و صبحانه را بر سر میز آشپزخانۀ او، و با حضور همسر او، صرف کنم. غالباً دوستان دیگری هم از یک تا چند نفر، ملحق میشدند، و هرکس از یخچال، چیزی برای تکمیل ضروریات صبحانه میآورد، و دکتر ابراهیم خود پیشتاز در این امر بود. و از همان آغاز ورود، بحثها و تحلیلهای همه جانبه شروع میشد. پیرامون اوضاع داخل کشور، منطقه و جهان، و همپوشانی این مسائل با یکدیگر. مباحث دکتر یزدی فقط یک تحلیل صِرف نبود، بلکه همه محتوایی و متضمن راهحلهای پسینی بود که پارهیی از آنها را فقط در سطوح قدرت و دولت میشد مطرح کرد و جزء برنامههای راهبردی قلمداد کرد و به پیش برد. من در اینجا فقط به یک مورد از موشکافیهای سیاسی او در سطح منطقه اشارتی کوتاه مینمایم. در همان آشپزخانه و یکی از روزهایی که جنبش بهار عربی اوج گرفته بود، او ضمن ابراز خوشحالی از ظهور این پدیده، شدیداً هم نگران آیندۀ آن بود. میگفت: اگر رهبران جنبش، قبل از هرچیز، به ضرورت حاکمیت اصل آزادی برای همۀ نحلههای فکری و سیاسی، به طور برابر، معتقد نباشند، جنبش در میان راه مصادره میشود، و به احتمال زیاد در نطفه عقیم میماند، و شاید هم آثار معکوس داشته باشد! یعنی به جای ورود ملتهای درگیر در قضیه، و ذینفع در مساله، به ساحتهای آزادی و حاکمیت قانون، زیر سلطۀ سلطهگرانی بدتر از قبل بروند. او سیر پیشروی جنبش در مصر را مثبت میدید، اما برای به نتیجه رسیدن آن، شرایطی را ذکر مینمود، و نسبت به تحقق بهار عربی در لیبی تردید داشت. میگفت؛ جامعۀ لیبی قبائلی است، و هیچ یک از عناصر لازم برای تحقق دموکراسی و قانونگرایی بین قبائل لیبی شکل نگرفته، و جز اندکی از مردمانِ دو شهر بزرگ، مثل طرابلس و بنغازی، بقیه آگاهیهای لازم برای تغییر حاکمیت از استبدادی به دموکراسی را ندارند. و طولی هم نکشید که سرتاسر کشور پهناور لیبی، با جمعیتی حدود هشت میلیون نفر، دستخوش جنگ داخلی شد، که هنوز هم از تبعات آن رنج میبرد. و حتماً مداخلات سلطهجویانه و استثمارگرانۀ دولت سارکوزی در فرانسه را نباید نادیده گرفت. و تجاوزاتی از این دست را هم دکتر ابراهیم پیشبینی میکرد. در این مقاطع از گفت و شنود بود که دکتر یزدی گریزی هم به ساختار سیاسی ـ اجتماعی و دینی خودمان، در روزهای پیروزی انقلاب میزد! او معتقد بود وقتی مردمی با مبانی حقوق شهروندی آشنایی نداشته باشند، صاحبان قدرتهای بزرگ جهانی، که هرگز حاضر نیستند ذرهیی از منافع خود، به نفع ملتهای ستمدیده و بلاکشیده، چشمپوشی کنند، هریک در دسته و قبیلهیی نفوذ پیدا میکنند، و آنها را در برابر هم قرار میدهند، و وضعشان میشود مثل افغانستان. کار دکتر ابراهیم اما فقط تحلیل دادن نبود. او راه حل هم میداد. اما همانگونه که گفتم، بسیاری از این راهحلها را باید از طریق حاکمیتها اعمال میکردی، در مذاکرات دو یا چندجانبه. و اینجا بود که رنجت افزون میشد، وقتی میدیدی اکثر قریب به اتفاق پیشبینیهای سیاسی دکتر یزدی درست از آب درمیآید. و در این اواخر چه افسوسی میخورد از اینکه روابط ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی، که میتوانست از طریق مذاکره، در عالیترین سطوح دیپلوماسی باشد، و میبایست به همین شیوه، از اتلاف و نابودی اکثر ثروتهای مادی و انسانی و فرهنگی مسلمانها جلوگیری میشد، به صورت گستردهترین دشمنیها در منطقه و حتی جهان درآمده و باعث اضمحلال همه توانمندیهای جهان اسلام گشته است. بهار عربی در مصر توفیق نسبی یافت، حسنی مبارک رفت، و مُرسی، از وابستگان به اخوان المسلمین، بر سر کار آمد. مخالفانش به زودی تظاهرات علیه او را آغاز کردند. دکتر ابراهیم براین عقیده بود که این تحرکات و تحریکات زاییدۀ اِعمال نفوذ روسها است. آنها به جهت تاریخی، با دینداران، خصوصاً دینداران نوگرا مخالفت راهبردی و اساسی دارند. و به هرشکل که بتوانند آنها را به زانو درمیآورند. غربیها هم تا جایی صبر میکنند که مطمئن باشند روسها توفیقی بدست نمیآورند. ولی به محض اینکه روسها را در چند قدمی پیروزی دیدند، ورود میکنند. زیرا سازگاری آنها با غرب بسیار آسانتر است تا با جریان روشنفکری، دینی با هویت ملی، در کشورهای اسلامی. کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران تشکیل شد، مرسی به تهران آمد، در اجلاس سران سخنرانی کوتاهی داشت، و دکتر ابراهیم نسبت به محتوای آن نقد جدی داشت، و این روز دیگری بود که بر سرِ همان میز صبحانه و در همان آشپزخانه، با چند تن دیگر اوضاع منطقه و نتایج اجلاس را به بحث گزاشته بودیم. او میگفت: مرسی فرصت سوزی کرد، و درک شرایط ننمود. او بمانند صاحب قدرتی استبدادی که قدرت خود را بسی مستحکم میبیند سخن گفت، و به همین جهت به جای دعوت همۀ مسلمانها به وحدت، و یا حداقل همگرایی نسبی برای حل مشکلات خود و منطقه، کلامی تفرقهآمیز بر زبان جاری ساخت. دکتر ابراهیم براین باور بود که هنوز بهار عربی استقرار نیافته و مرسی مرتکب خطائی فاحش شده است، و آیندۀ بهار عربی را در معرض خطر قرار داده است. ایامی دیگر گزشت، شهر قاهره مبدل گشت به شهری آشوبزده، صحت تحلیلهای دکتر ابراهیم روشنتر میشد. او از نقش ایران در این قضایا هم سخن گفت که فعلاً بماند تا وقتی دیگر! شورشها و تظاهرات خیابانی چپها از یک سو، که موافقان حسنی مبارک هم به آنها پیوسته بودند، و اخوانیها از سوی دیگر، جنبش بهار عربی را با چالش جدی مواجه کرده بود. و در همان روزها دکتر یزدی در پاسخ سؤالی گفت: الآن وقت آن است مرسی کاری را بکند که مهندش بازگان کرد. مرسی اگر الآن استعفاء بدهد، فضاء را برای برگزاری یک انتخابات آزاد باز میکند. و در این مرحله بهار عربی را یک گام به جلو میبرد، و از بحران فعلی نجات میدهد. ولی اگر بر ماندن اصرار ورزد، خطر وقوع یک کودتا به حمایت آمریکا و پول عربستان وجود دارد! مرسی ماند و استعفاء نداد تا هم جنبش اخوان المسلمین را در بدترین شرایط قرار داد، و هم بهار عربی را کاملاً به شکست و ناکامی کشانید. این فقط یک نمونه بود از نگرش وسیع او در مسائل منطقه. آری! در این آشپزخانۀ کوچک و بر سر میز کوچک آن و صبحانههای متواضعش، بحثهایی درمیگرفت که متأسفانه بعضاً در همان فضاء میماند، و حتی فرصت درج در جراید داخلی را هم پیدا نمیکرد! از سایر دیدگاههای او، خصوصاً دربارۀ روابط ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی، که در حال حاضر بسیار مهم است که مورد توجه حاکمان فعلی قرار گیرد، در مقالی دیگر سخن خواهم گفت. مطالب مرتبط
|
||
© 2014 , همه حقوق محفوظ می باشد
|