اگر قرآن در ماه رمضان نازل شده باشد، بدین معنا است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید در ماه رمضان به نبوت مبعوث شده باشد، درحالیکه روز بیست وهفتم رجب را همۀ مسلمانان، متواتراً، روز بعثت پیامبر(ص) میدانند، که با نزول اولین آیه، مقام رسالت و شأن نبوت خود را از سوی خالق هستی دریافت میکند؛ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. و البته مراد از «ِاقرَأ»، خواندن قرآن است بر مردم، جهت دعوت به هدایت. چنانکه در آیات دیگر هم مشتقات این واژه مذکور است به همین معنی؛
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (18 قیامت)
هرگاه خواندیمش از خوانش آن تبعیت کن.
و نیز ؛ «وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا» (اسراء 106)
و قرآنی که به تفریق و از هم جدایش ساختیم تا بخوانیش بر مردمان به درنگ و آهنگی.
و نیز؛ ....... وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُـقْضَى إِلَيْكَ وَحْـيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا (طه 114)
و شتاب مگیر برخواندن (قرآن ـ یا دریافت آن)، پیش ازآنکه وحیش برتو جاری گردد، و بگو ای پروردگار من! بـیفزا برمن دانشی را.
و در آیه 23 سورۀ انسان میگوید؛
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلًا
همانا ما (تدریجاً) قرآن را بر تو نازل کردیم به نزولی تدریجی.
میدانیم که یکی از معانی باب تفعیل، «تدریج» است و باب افعال «یک مرحله و یک بار»، که در چند آیه لفظ «انزال» از باب افعال آمده است از جمله إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا (2 یوسف/ 28 زمر / 3 زخرف/ 113 طه). از سوی دیگر این را هم میدانیم که یک آیه از قرآن، «قرآن» نامیده شده، و تمامی قرآن هم به اسم «قرآن» خوانده شده است.
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل 98)
پس هرگاه قرآن را خواندی، پس به خدا پناه ببر از شیطان رانده شده.
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا (اسراء 45)
و هرگاه قرآن را خواندی، بنهادیم میان تو و میان آن کسان که ایمان به آخرت ندارند پردهیی ناپیدا.
... وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا (اسراء 46)
و هرگاه یاد کردی پروردگارت را در قرآن، به یگانگیش (وحدانیتش)، به بیزاری بر پشتهاشان روی برتافتند. (روی برتافتند و پشت کردند)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نـُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فـُؤَادَكَ وَرَتّـَلْنـَاهُ تَرْتِيلاً (فرقان 32)
و گفتند آنان که کافر شدند چرا نازل نشد (بر او) قرآن به یک باره، اینچنین است تا دلت را بدان ثابت گردانیم و (از اینرو) آن را به تدریج و شمرده تلاوتش کردیم.
جالب اینجاست که خدای تعالی پرسش کافران را در باب تفعیل مطرح میسازد که معنای تدریج دارد، تا شگفتی خود را بنمایاند که؛ مگر میشود آنچه که خود به تدریجی بودنش اعتراف دارید، و میگویید: «لَولا نُـزِّلَ»، یکباره فرودآید؟! شما کافران که لفظ «تنزیل» را بکار میبرید، حاکی از آنست که میدانید فرود ناگهانی پیام الهی امکان پذیر نیست! پس چرا درخواست فرود ناگهانیش را مینمایید؟!
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ (نمل 6)
و همانا تو (ای پیامبر) فرا میگیری قرآن را از نزد حکیمی که علیم است.
همۀ این آیات حکایت از آن دارد که؛ یک آیه از قرآن، و نیز تمامی قرآن، در کتاب خدا، «قرآن» است، به معنای «خواندن»، و همچنین مجموعهیی است که پیوسته خوانده میشود. و این مفاهیم درآیات عدیده مذکور است. از سوی دیگر، یکی از معانی باب «ِافعال» انجام کار است در یک بار. بناءبراین «انزال» هم که از همین باب است، برای مجموعه آیات یا سورههایی بکار رفته که به یکباره فرود آمدهاند. مثلاً چند آیهیی که در سورۀ علق، برای اولین بار بر رسول خدا (ص) نازل گشته «انزال» است. و اما مراد از نزول تدریجی قرآن، دسته دسته آیاتی است که متناوباً بر پیامبر اکرم(ص) فرود میآمده است، و آن را، درلغت عرب، از باب «تفعیل» آورده «تنزیل» ش گویند.
نتیجهیی که میخواهم از این توضیحات بگیرم، آنکه قرآن، نه ذکراً و نه مفهوماً، نزول دفعی بر پیامبر اکرم (ص) نداشته است، و روز آغازینِ نزولِ تنزیلی و اِنزالی آن، همان 27 رجب سیزده سال قبل از هجرت بوده است.
پس در ماه رمضان و لیالی قدر هیچ اتفاقی در این خصوص رُخ ننموده. اما اشکال از بدفهمی در حرف جرّ «فی» بروز کرده است که در آیه 185 سوره بقره ؛ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ، آمده است.
یکی از معانی «فی» یعنی «در»، هم در زبان عربی و هم فارسی، به معنای «دربارۀ» میباشد. چند مثال از قرآن کریم:
وَيَسْتَفْـتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّـهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ ... (نساء 127)
ای پیامبر دربارۀ زنان از تو نظر میخواهند بگو خدا دربارۀ آنها نظر میدهد.
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ... (یوسف 42)
یوسف! ای راستگو! نظر بده ما را دربارۀ هفت گاو فربه.
و از زبان ملکه سبا در قرآن مجید چنین میخوانیم:
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلاُ أَفـْتُونِي فِي أَمْرِي... (نمل 32)
گفت: ای گروه بزرگان! نظر دهید دربارۀ کار من.
... يَا أَيُّهَا الْمَلاُ أَفـْتُونِي فِي رُؤْيَايَ ... (یوسف 43)
گفت: ای گروه بزرگان نظر دهید دربارۀ رؤیای من.
... وَلا تَسْتَـفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا (کهف 22)
و از هیچ یک از ایشان دربارۀ آنها نظر خواهی نکن.
... وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا... (مؤمنون 27 و هود 37)
و دربارۀ کسانی که ستم روا داشتهاند مرا مخاطب مساز.
... فَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ... (بقره 234 و 240)
پس گناهی بر شما نیست در آنچه زنان دربارۀ خود به نیکی انجام دادهاند.
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ (حج 3 و 8)
و برخی از مردمان جدل میکنند دربارۀ خدا بیهیچ دانشی.
الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّـهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ ... (غافر 35 و 56 و 69)
آنان که جدل میکنند دربارۀ آیات خدا بیهیچ توان استدلالی.
به (رعد 13) و (لقمان 20) و (اعراف 71) هم نگاه کنید.
اینها نمونههایی از آیاتی هستند که حرف جر «فی» به معنای «دربارۀ» در متن آنها قرار گرفته است.
و اما نگاهی به شعرعرب بیفکنیم:
اَ ماکانَ فی قَیسٍ مِنِ ابنِ حَفیظةٍ،
آیا دربارۀ قیس از ابن حفیظه نبوده است؟ (آیا ابن حفیظه دربارۀ قیس چنین نگفته است؟!) (الاغانی، ج 31، ص 248)
رأَیتُـکَ فی لیلی کَذِی الدّاءِ لَم یَجِد طبیباً یُداوی ما بِهِ فـتَطـَّبَبا (الاغانی، ج 21، ص 265)
تو را میبینم که دربارۀ لیلی بمانند صاحب دردی هستی که نیافته است
طبیبی را که دردش را دواء نماید تا بهبودی یابد
«در» به معنای «دربارۀ» در فرهنگ دهخدا:
باب، موضوع، مقوله، مبحث، بابت، امر .....
از این در سخن چند رانم همی همانا کرانش ندانم همی
فراوان از این در سخنها بگفت فرستاده مانده ازو در شگفت
همی از تو خواهم یک امشب سپنج نیازم به چـیزیت از ین در مرنج
از ایـن در فـراوان سخن یـاد کـرد تهی شد دل یوسف از خشم و درد
و از این نمونهها در شعر پارسی هم بسیار است.
با استناد به مطالب پیش گفته نتایج زیر بدست می آید
- قرآن تدریجاً بر رسول گرامی اسلام نازل شده است.
- قرآن، یعنی تمامی آن، در یک دفعه نازل نشده است.
- قرآن دوبار فرود نیامده است. یک بار مفهوماً ، و بار دیگر تدریجاً.
- «تـنزیل» به فرود تدریجی قرآن، و «انزال» به سورهها و یا مجموعه آیاتی که در یک بار نازل میگشته اطلاق میشود.
- قرآن، هم به یک آیه اطلاق میگردد، و هم به چند آیه، و هم به مجموع کتاب تماماً.
- «فی» در برخی موارد، به معنای «دربارۀ» بکار برده میشود.
- بناءبراین حرف جرّ «فی» در آیه 185 سوره بقره، به معنای «دربارۀ» میباشد.
- حال معنای آیه چنین است؛
- در خصوص هیچ یک از ماههای دیگر، قرآن (آیهیی از آن یا چند آیه) نازل نشده است و تنها این امتیاز و برتری را به ماه رمضان داده است. حتی دربارۀ ماه ذی الحجه آیهیی که آن را وصف نماید فرود نیامده است، با اینکه در نُه آیه، کلمه «حَجّ» و در یک آیه لفظ «حِجّ» بکار رفته است.
- بر این شالوده، به صَراحت میتوان گفت، آغاز نزول قرآن در همان 27 رجب بوده، وگرچه بخشهایی از آن در برخی از ماههای رمضان فرود آمده است، ولی این آیه هیچ دلالتی بر نزول دفعی قرآن در یکی از ماههای رمضان یا شبهای قدر ندارد.