امسال در حالی ماه روزه را آغازکردیم که قریب به دو سال از درگذشت عالم روشناندیش مرحوم غروی میگذرد؛ فقیه، مجاهد و فیلسوفی مستقل اندیش که قریب به یک قرن زندگی خود را به طرز خستگی ناپذیری صرف زدودن انحرافات و خرافات از اسلام توحیدی و تشیع علوی نمود. تلخ اما طبیعی بود که همواره از جانب صاحبان زر و زور و تزویر مورد آزار، طرد و تهدید و حذف قرارگیرد آنچنان که امروز نام و اندیشه این حکیم صدرایی بر همگان شناخته نشده باشد و در انزوایی فوت کند که یادآور غربت ملاصدرا در اوجگیری قدرت تشیع صفویه است. اما آیا امروز ملاصدرا ناشناخته مانده؟ تاریخ چنین گواهی نمیدهد. امروز حتی وارثان تشیع صفوی خود را به او میبندند.
از جمله مجاهدتهای علامه غروی تحکیم وحدت مسلمین، نه در حد حرف و شعار، بلکه از طریق بازگشت و بازخوانی عقلانی احکام دین بوده است. از جملۀ این احکام مسألۀ ماه روزه و آغاز و پایان پراختلاف آن میباشد. شاید این امر به ظاهر موضوع قابل توجهی در مقایسه با بسیاری ازمسائل حاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که گریبانگیر جامعه بحران زده امروز ما است نباشد. غروی نیز البته به این مسأله اکتفا نکرده و ریشههای آن را در میان سایر مسائل تا مبانی و روش شناسی اسلام فقاهتی غالب دنبال نموده و کتاب «حجیّت ظنّ فقیه» را در ردّ «ظنّ فقیه» مینگارد. وی نشان میدهد که چگونه بسندگی به ظنّ شخصی، به نفاق و انحراف از اصل پیام اسلام (آزادی و عدالت و اخلاق حسنه)، به انسداد فضای گفتگو، و به بدعتهای فراوان (که ازشدت کثرت وگستردگی، بدیهی دین به نظر آمدهاند) و در نهایت دینگریزی مردم و روشنفکران و تمرکزگرایی در حوزۀ تولید اندیشۀ دینی انجامیده است.
این ظنّ محوری شخصی فقیه در تاریخ، به مرور، به شخصیت محوری فقیه در استخراج احکام و به تقلید مسلکی عوام منجر شده است. روش فقاهتی غالب امروز نمیتواند اساساً پویا باشد چراکه محصول کوشش پیگیر و مسئولانه فقها در رسیدن به اجماع عقلانی بر سر احکام شریعت و اصول آن نیست. این اجماع تنها از طریق تمهید فضای آزاد گفتگو و تبادل نظر فارغ از ارعاب و سانسور و محدودیت در بیان نظر، و در شرایطی برابر فراهم میشود که در آن منافع فقیه با منافع مراکز قدرت و ثروت و مرید پروری در هم نیامیخته باشد، یعنی در شرایطی که به قول شریعتی، فهم دین، اختصاصی عدهیی خاص نباشد. در حالی که چنین شرایطی مهیا نشده و صدای محققین مسلمان آزادی خواه در گلو خفه شده است، چگونه میتوان تصویر غالب شده اسلام را، منصفانه، نمایندۀ پیام حقیقی آن دانست؟
اصل اکتفا به ظنّ، زمینه را برای طفره رفتن از زیر بار مسئوولیّت گفتگو و تأسیس و حراست از فضای باز عمومی فراهم نموده است. رشد مراکز مختلف تقلید را فراهم کرده و باعث شده تا تحت عنوان کاذب تکثر در فقاهت شیعه، رقابت با یکدیگر را در کسب مریدان مقلد به جایی بکشانند که مرجع تقلید، گناه خطای مقلدینش را در صورت تقلید در حکمی که وی به ظنّ و خطا (مثلا در تداوم جنگ به اسم جهاد) صادر کرده به عهده بگیرد! تکلیف آیۀ «لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»(انعام164). کسی بار خطای دیگری را به عهده نمیگیرد چه میشود؟ الله اعلم! رابطه فقیه و مردم نه به رابطه محقق و متعلم، بلکه به رابطه مرید و مرادی تبدیل میشود که در آن مرید حق چون و چرا ندارد. مرید میتواند مرجعش را عوض کند اما بعد از آن باید تقلید کند. خطای مرجع به گردن خودش است و مقلدین این خطا مبرّی از مسئولیت و جزا. بناءبراین دیگر انگیزهیی برای مقلدین برای چون و چرا کردن نمیماند. مرجعی که حکم سنگسار و اعدام و ترور و قطع عضو میدهد، و یا برای حاکمان چنین شرعی، زمینه را فراهم میکند، عواقب این اعمال را تنها در برابر شارع به عهده میگیرد. پس مقلدین یا مجریان این امور، با راحتی وجدان میتوانند مرتکب این خشونتها شوند. فقیه، خود را در برابر خلق پاسخگو نمیبیند و حتماً میپندارد در برابر یزدان، با بیان اینکه در حد فهم و گمانش از شرع، چنین احکامی را صادر کرده، تبرئه میشود (و احتمالاً طوماری از احادیث و تفاسیر را همردیف کرده تا در آخرت اعمال خود را با آنها توجیه نماید.)
تکثر کاذب موجود در چنین فقاهتی، تکثر دموکراتیک نیست که طی آن زمینه برای رشد عقلانیترین تفسیر از اسلام و احکام شریعت، بر اساس نیازهای روز، از دل فضای باز گفتگو برآید. چنین تکثری از نوع تکثر در بازار (به ظاهر) آزاد سرمایهداری است که از آن رقابت کارتلها و قطبهای انحصار اقتصادی و رانت بین المللی در میآید و در نهایت به سروری و ولایت مطلقه ابر قطبی که همان کانون امپریالیسم مالی نظامی آمریکا است میانجامد. همین گونه تکثر فارغ از گفتگوی آزاد بین فقهائی که عموماً وابستگی معیشتی عمیق به تولید دانش فقهی خود دارند، به تمرکز بیشتر، و در نهایت به تلاش برای سازش با قدرت یا تصاحب قدرت، یعنی سر برآوردن ابر قطب فقاهت میانجامد، ولو آنکه مشروعیت آن مورد پسند و قبول برخی مراکز تقلید رقیب واقع نشود. بنابراین فقه ظن محور، که شخصیت فقیه را تا حد اصالت دهنده به دین بالا میبرد، و مقلدینش را تا حد سفیهان پایین، زمینه فکری را برای قدم آخر که برآمدن سلطه پذیری است، مهیا میکند. خلاصۀ کلام اینکه فقاهت اسلامی نمیتواند رنگ پویایی و پاسخگویی به نیازهای روز را ببیند مگر آنکه دست از ظن محوری بردارد و تن به فضای باز گفتگویی عقلانی و آزاد، فارغ از ارعاب، به کسانی بدهد که تولید معرفت دینی بر ایشان وسیلۀ کسب شأن اجتماعی و معیشت و ثروت اندوزی نیست. یعنی کسانی که نهاد دین را چون نهادی پژوهشی، مستقل از قدرت دولت و منافع بازار (سنتی و مدرن) میخواهند و مرید پروری بر محور شخصیت علمی خویش را نفی میکنند.
ازجمله شواهد ناتوانی فقاهت ظنّ محور این است که با وجود دستگاه عریض و طویل حوزهها و مدارس دینی، و سیل عظیم سرمایهها و امکانات اختصاصی، و ادعای توانایی در حل کلیۀ مسائل غیرشرعی، از قبیل امور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی یک مملکت (و بلکه جهان) تاکنون از حلّ مسالۀ ساده آغاز و پایان ماه رمضان درمانده است. این مسئله تنها به دشواریهای رؤیت هلال توسط چشم غیرمسلح مربوط نبوده بلکه جنبههای سیاسی و رقابتی پیدا کرده است. درحالیکه حکم شارع (خدا) در چنین امر ساده ای یک حکم است و کره زمین تنها یک قمر دارد، اختلافی اساسی برسر محلی بودن و یا جهانی بودن آن بین فقها وجود دارد. امری که هر مسلمان میتواند با رؤیت شخصی خویش، و یا آگاه شدن از اینکه در نقطهای از جهان هلال رؤیت شده است شخصاً روزه را آغاز کند، به تملک و زعامت کسانی در آمده که حتی ادعای هم لباس خویش را در مورد رؤیت باور ندارند.
محاسبۀ همه جزئيات هلال ماه از جمله ميزان قابليت رؤيت آن در نقاط مختلف جهان امروز ممكن است «الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ»(الرحمن5). اين پيش بينيها با درصد خطاي بسيار اندك، نزديك به يقين هستند. صريح قرآن «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ»(بقره185) است (شهد به معناي وقوف و آگاهي يافتن است) و نگفته «من شهد منكم الهلال». چرا كه بر هركسي واضح است كه برج قمري با رؤيت هلال ثابت ميشود. پس ضروري نبوده كه قرآن اين امر را مطرح كند. بلكه ملاك را آگاهي يافتن دانسته تا جاودانگي اين حكم به منظور حفظ وحدت و اعتماد در امت مسلمان تضمين شود. به حسب احاديث، هيچ جا بين مسلمين از جهت آغاز ماه روزه، مرزبندي نشده است (مگر ماه مرز میشناسد؟). و در گذشته تنها محدوديتهاي ارتباطاتي و محاسباتي مانع از اين ميشده كه مسلمين جهان نتوانند همزمان از رؤيت هلال در اولين نقطه مطلع شوند. براي تحليل احاديث پيامبراكرم و امامان شیعه (ع) در اثبات ضرورت اتحاد و هماهنگي مسلمين در ماه روزه، به كتاب بسيار جامع «مغرب و هلال» علامه غروي مراجعه فرماييد.
شاید امروز بیان این مطالب در شرایطی که جامعه ما درگیر بحرانهای خانمانسوز است بی ربط و حتی انحرافی به نظر آید. اما همانطور که عنوان شد، یک نگاه ساده به این مسأله به ظاهر کوچک، دری را به روی ما باز میکند که بتوانیم عمق ناتوانی فکری دستگاه عظیمی را دریابیم که در رسیدن به اجماع عقلانی فارغ از زور، برسر سادهترین مسائل حوزۀ تخصصی خویش عاجز است و در عین حال مدعی تشخیص مصلحت زندگی میلیونها نفر میباشد! همچنین میتوانیم درک کنیم که علت این امر ناشی از چه معضلی در مبانی روش شناختی تولید معرفت دینی این دستگاه ذاتاً گفتگو گریز است. یگانگی ماه و هلالش که تحت تکثر رانتهای فقهی، به چندین قمر تبدیل شده است!!! امروز عمق بحران عقلانیت در نهاد رسمی تشیع را به سادگی نشان میدهد.
این بحران محصول ترس متولیان رسمی دین از نهادینه کردن گفتگوی عقلانی در فضای بینهایت آزادی است که در آن همۀ کسانی که در ذات پیام رهایی بخش اسلام فرصت و توان تجسس را دارند، بتوانند برآن اساس، به عقلانیترین تفسیر و تأویل احکام برسند؛ تا بتوانند سندیت و اعتبار بسیاری روایات و گفتارها و رفتارهای تاریخی اسلام را به نقد آزاد بکشانند و سهم عقل جمعی آزاد بشری را در درک یکی از اصیل ترین تعاملات انسان و «وجود» صد چندان کنند. متولیان انحصار در تولید معرفت، از تحقق چنین توانایی ترسناکند. آنان به خوبی میدانند که چرخشهای بزرگ تاریخ به سوی پیشرفت، زمانهایی رخ دادهاند که تولید معرفت از انحصار متولیان رسمی آن در آمده است و تعامل و گفتگو برای رسیدن به اجماع، جانشین پیرویهای عوامانه از منابع متفرق ظن وگمان گشته است. در چنین شرایطی است که صاحبان یا وابستگان به قدرت، گفتمان غالب دینی را به نفع خود و با استناد به ظنّ خویش شکل میدهند و برای مشروعیت بخشیدن به زعامت خود، خشونت علیه حقوق مسلمۀ بشری را تحت عنوان قوانین شریعت رسمیت میبخشند. آنان از گفتگو برای حل اختلاف هراس دارند و نه تنها دعوت علامه غروی را برای رسیدن به اجماع عقلانی برسر اصول و احکام، بی پاسخ گذاشتند بلکه در صدد حذف و طرد ایشان برآمدند، چرا که میهراسیدند نتیجه چنین اجماعی در فضای باز عمومی، رشد اسلامی باشد مدافع صلح، برابری و آزادی. اسلامی که ضد خشونت و قدرت محوری است؛ اسلامی که مدافع برابری حقوق زن و مرد است؛ قوانین جزاییاش اساساً ترمیمی هستند و نه تنبیهی؛ به آزادی انتخاب به مثابه رکن شکل گیری آدمیت (در داستان آدم) اولویت بلاشک میدهد و انسان را نه سفیه که خلیفۀ خدا از مسیر عقلانیتش میداند (به مجموعه کتب «آدم از نظر قرآن» علامه غروی مراجعه فرمایید).
امسال نیز مانند سالهای قبل با حفظ حداکثر اتحاد با سایر مسلمین و با برائت از پیروان ظن و گمان تفرقه افکن، به استقبال ماه رمضان میرویم و ماه رمضان را نمادی قرار میدهیم تا استقلال معرفت توحیدی را ازکانونهای عقل گریز قدرت و مشروعیت بر خود هموار کنیم.
به امید توفیق
توضیح:
درمورد محاسبات شعاع رؤيت هلال ماه رمضان و شوال به وبسايت هاي زير مراجعه فرماييد. امروز بهانه هايي چون «به ديگران اعتماد نداريم» قابل دفاع نيست.
http://www.moonsighting.com/moon.html
http://aa.usno.navy.mil/data/docs/RS_OneDay.html
برای مطالعه این امر که چرا باید آغاز ماههای قمری در همه کشورهای اسلامی یکی باشد، مقاله زیر را نگاه کنید:
http://www.arbabehekmat.com/detail.asp?id=97
از جمله مجاهدتهای علامه غروی تحکیم وحدت مسلمین، نه در حد حرف و شعار، بلکه از طریق بازگشت و بازخوانی عقلانی احکام دین بوده است. از جملۀ این احکام مسألۀ ماه روزه و آغاز و پایان پراختلاف آن میباشد. شاید این امر به ظاهر موضوع قابل توجهی در مقایسه با بسیاری ازمسائل حاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که گریبانگیر جامعه بحران زده امروز ما است نباشد. غروی نیز البته به این مسأله اکتفا نکرده و ریشههای آن را در میان سایر مسائل تا مبانی و روش شناسی اسلام فقاهتی غالب دنبال نموده و کتاب «حجیّت ظنّ فقیه» را در ردّ «ظنّ فقیه» مینگارد. وی نشان میدهد که چگونه بسندگی به ظنّ شخصی، به نفاق و انحراف از اصل پیام اسلام (آزادی و عدالت و اخلاق حسنه)، به انسداد فضای گفتگو، و به بدعتهای فراوان (که ازشدت کثرت وگستردگی، بدیهی دین به نظر آمدهاند) و در نهایت دینگریزی مردم و روشنفکران و تمرکزگرایی در حوزۀ تولید اندیشۀ دینی انجامیده است.
این ظنّ محوری شخصی فقیه در تاریخ، به مرور، به شخصیت محوری فقیه در استخراج احکام و به تقلید مسلکی عوام منجر شده است. روش فقاهتی غالب امروز نمیتواند اساساً پویا باشد چراکه محصول کوشش پیگیر و مسئولانه فقها در رسیدن به اجماع عقلانی بر سر احکام شریعت و اصول آن نیست. این اجماع تنها از طریق تمهید فضای آزاد گفتگو و تبادل نظر فارغ از ارعاب و سانسور و محدودیت در بیان نظر، و در شرایطی برابر فراهم میشود که در آن منافع فقیه با منافع مراکز قدرت و ثروت و مرید پروری در هم نیامیخته باشد، یعنی در شرایطی که به قول شریعتی، فهم دین، اختصاصی عدهیی خاص نباشد. در حالی که چنین شرایطی مهیا نشده و صدای محققین مسلمان آزادی خواه در گلو خفه شده است، چگونه میتوان تصویر غالب شده اسلام را، منصفانه، نمایندۀ پیام حقیقی آن دانست؟
اصل اکتفا به ظنّ، زمینه را برای طفره رفتن از زیر بار مسئوولیّت گفتگو و تأسیس و حراست از فضای باز عمومی فراهم نموده است. رشد مراکز مختلف تقلید را فراهم کرده و باعث شده تا تحت عنوان کاذب تکثر در فقاهت شیعه، رقابت با یکدیگر را در کسب مریدان مقلد به جایی بکشانند که مرجع تقلید، گناه خطای مقلدینش را در صورت تقلید در حکمی که وی به ظنّ و خطا (مثلا در تداوم جنگ به اسم جهاد) صادر کرده به عهده بگیرد! تکلیف آیۀ «لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»(انعام164). کسی بار خطای دیگری را به عهده نمیگیرد چه میشود؟ الله اعلم! رابطه فقیه و مردم نه به رابطه محقق و متعلم، بلکه به رابطه مرید و مرادی تبدیل میشود که در آن مرید حق چون و چرا ندارد. مرید میتواند مرجعش را عوض کند اما بعد از آن باید تقلید کند. خطای مرجع به گردن خودش است و مقلدین این خطا مبرّی از مسئولیت و جزا. بناءبراین دیگر انگیزهیی برای مقلدین برای چون و چرا کردن نمیماند. مرجعی که حکم سنگسار و اعدام و ترور و قطع عضو میدهد، و یا برای حاکمان چنین شرعی، زمینه را فراهم میکند، عواقب این اعمال را تنها در برابر شارع به عهده میگیرد. پس مقلدین یا مجریان این امور، با راحتی وجدان میتوانند مرتکب این خشونتها شوند. فقیه، خود را در برابر خلق پاسخگو نمیبیند و حتماً میپندارد در برابر یزدان، با بیان اینکه در حد فهم و گمانش از شرع، چنین احکامی را صادر کرده، تبرئه میشود (و احتمالاً طوماری از احادیث و تفاسیر را همردیف کرده تا در آخرت اعمال خود را با آنها توجیه نماید.)
تکثر کاذب موجود در چنین فقاهتی، تکثر دموکراتیک نیست که طی آن زمینه برای رشد عقلانیترین تفسیر از اسلام و احکام شریعت، بر اساس نیازهای روز، از دل فضای باز گفتگو برآید. چنین تکثری از نوع تکثر در بازار (به ظاهر) آزاد سرمایهداری است که از آن رقابت کارتلها و قطبهای انحصار اقتصادی و رانت بین المللی در میآید و در نهایت به سروری و ولایت مطلقه ابر قطبی که همان کانون امپریالیسم مالی نظامی آمریکا است میانجامد. همین گونه تکثر فارغ از گفتگوی آزاد بین فقهائی که عموماً وابستگی معیشتی عمیق به تولید دانش فقهی خود دارند، به تمرکز بیشتر، و در نهایت به تلاش برای سازش با قدرت یا تصاحب قدرت، یعنی سر برآوردن ابر قطب فقاهت میانجامد، ولو آنکه مشروعیت آن مورد پسند و قبول برخی مراکز تقلید رقیب واقع نشود. بنابراین فقه ظن محور، که شخصیت فقیه را تا حد اصالت دهنده به دین بالا میبرد، و مقلدینش را تا حد سفیهان پایین، زمینه فکری را برای قدم آخر که برآمدن سلطه پذیری است، مهیا میکند. خلاصۀ کلام اینکه فقاهت اسلامی نمیتواند رنگ پویایی و پاسخگویی به نیازهای روز را ببیند مگر آنکه دست از ظن محوری بردارد و تن به فضای باز گفتگویی عقلانی و آزاد، فارغ از ارعاب، به کسانی بدهد که تولید معرفت دینی بر ایشان وسیلۀ کسب شأن اجتماعی و معیشت و ثروت اندوزی نیست. یعنی کسانی که نهاد دین را چون نهادی پژوهشی، مستقل از قدرت دولت و منافع بازار (سنتی و مدرن) میخواهند و مرید پروری بر محور شخصیت علمی خویش را نفی میکنند.
ازجمله شواهد ناتوانی فقاهت ظنّ محور این است که با وجود دستگاه عریض و طویل حوزهها و مدارس دینی، و سیل عظیم سرمایهها و امکانات اختصاصی، و ادعای توانایی در حل کلیۀ مسائل غیرشرعی، از قبیل امور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی یک مملکت (و بلکه جهان) تاکنون از حلّ مسالۀ ساده آغاز و پایان ماه رمضان درمانده است. این مسئله تنها به دشواریهای رؤیت هلال توسط چشم غیرمسلح مربوط نبوده بلکه جنبههای سیاسی و رقابتی پیدا کرده است. درحالیکه حکم شارع (خدا) در چنین امر ساده ای یک حکم است و کره زمین تنها یک قمر دارد، اختلافی اساسی برسر محلی بودن و یا جهانی بودن آن بین فقها وجود دارد. امری که هر مسلمان میتواند با رؤیت شخصی خویش، و یا آگاه شدن از اینکه در نقطهای از جهان هلال رؤیت شده است شخصاً روزه را آغاز کند، به تملک و زعامت کسانی در آمده که حتی ادعای هم لباس خویش را در مورد رؤیت باور ندارند.
محاسبۀ همه جزئيات هلال ماه از جمله ميزان قابليت رؤيت آن در نقاط مختلف جهان امروز ممكن است «الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ»(الرحمن5). اين پيش بينيها با درصد خطاي بسيار اندك، نزديك به يقين هستند. صريح قرآن «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ»(بقره185) است (شهد به معناي وقوف و آگاهي يافتن است) و نگفته «من شهد منكم الهلال». چرا كه بر هركسي واضح است كه برج قمري با رؤيت هلال ثابت ميشود. پس ضروري نبوده كه قرآن اين امر را مطرح كند. بلكه ملاك را آگاهي يافتن دانسته تا جاودانگي اين حكم به منظور حفظ وحدت و اعتماد در امت مسلمان تضمين شود. به حسب احاديث، هيچ جا بين مسلمين از جهت آغاز ماه روزه، مرزبندي نشده است (مگر ماه مرز میشناسد؟). و در گذشته تنها محدوديتهاي ارتباطاتي و محاسباتي مانع از اين ميشده كه مسلمين جهان نتوانند همزمان از رؤيت هلال در اولين نقطه مطلع شوند. براي تحليل احاديث پيامبراكرم و امامان شیعه (ع) در اثبات ضرورت اتحاد و هماهنگي مسلمين در ماه روزه، به كتاب بسيار جامع «مغرب و هلال» علامه غروي مراجعه فرماييد.
شاید امروز بیان این مطالب در شرایطی که جامعه ما درگیر بحرانهای خانمانسوز است بی ربط و حتی انحرافی به نظر آید. اما همانطور که عنوان شد، یک نگاه ساده به این مسأله به ظاهر کوچک، دری را به روی ما باز میکند که بتوانیم عمق ناتوانی فکری دستگاه عظیمی را دریابیم که در رسیدن به اجماع عقلانی فارغ از زور، برسر سادهترین مسائل حوزۀ تخصصی خویش عاجز است و در عین حال مدعی تشخیص مصلحت زندگی میلیونها نفر میباشد! همچنین میتوانیم درک کنیم که علت این امر ناشی از چه معضلی در مبانی روش شناختی تولید معرفت دینی این دستگاه ذاتاً گفتگو گریز است. یگانگی ماه و هلالش که تحت تکثر رانتهای فقهی، به چندین قمر تبدیل شده است!!! امروز عمق بحران عقلانیت در نهاد رسمی تشیع را به سادگی نشان میدهد.
این بحران محصول ترس متولیان رسمی دین از نهادینه کردن گفتگوی عقلانی در فضای بینهایت آزادی است که در آن همۀ کسانی که در ذات پیام رهایی بخش اسلام فرصت و توان تجسس را دارند، بتوانند برآن اساس، به عقلانیترین تفسیر و تأویل احکام برسند؛ تا بتوانند سندیت و اعتبار بسیاری روایات و گفتارها و رفتارهای تاریخی اسلام را به نقد آزاد بکشانند و سهم عقل جمعی آزاد بشری را در درک یکی از اصیل ترین تعاملات انسان و «وجود» صد چندان کنند. متولیان انحصار در تولید معرفت، از تحقق چنین توانایی ترسناکند. آنان به خوبی میدانند که چرخشهای بزرگ تاریخ به سوی پیشرفت، زمانهایی رخ دادهاند که تولید معرفت از انحصار متولیان رسمی آن در آمده است و تعامل و گفتگو برای رسیدن به اجماع، جانشین پیرویهای عوامانه از منابع متفرق ظن وگمان گشته است. در چنین شرایطی است که صاحبان یا وابستگان به قدرت، گفتمان غالب دینی را به نفع خود و با استناد به ظنّ خویش شکل میدهند و برای مشروعیت بخشیدن به زعامت خود، خشونت علیه حقوق مسلمۀ بشری را تحت عنوان قوانین شریعت رسمیت میبخشند. آنان از گفتگو برای حل اختلاف هراس دارند و نه تنها دعوت علامه غروی را برای رسیدن به اجماع عقلانی برسر اصول و احکام، بی پاسخ گذاشتند بلکه در صدد حذف و طرد ایشان برآمدند، چرا که میهراسیدند نتیجه چنین اجماعی در فضای باز عمومی، رشد اسلامی باشد مدافع صلح، برابری و آزادی. اسلامی که ضد خشونت و قدرت محوری است؛ اسلامی که مدافع برابری حقوق زن و مرد است؛ قوانین جزاییاش اساساً ترمیمی هستند و نه تنبیهی؛ به آزادی انتخاب به مثابه رکن شکل گیری آدمیت (در داستان آدم) اولویت بلاشک میدهد و انسان را نه سفیه که خلیفۀ خدا از مسیر عقلانیتش میداند (به مجموعه کتب «آدم از نظر قرآن» علامه غروی مراجعه فرمایید).
امسال نیز مانند سالهای قبل با حفظ حداکثر اتحاد با سایر مسلمین و با برائت از پیروان ظن و گمان تفرقه افکن، به استقبال ماه رمضان میرویم و ماه رمضان را نمادی قرار میدهیم تا استقلال معرفت توحیدی را ازکانونهای عقل گریز قدرت و مشروعیت بر خود هموار کنیم.
به امید توفیق
توضیح:
درمورد محاسبات شعاع رؤيت هلال ماه رمضان و شوال به وبسايت هاي زير مراجعه فرماييد. امروز بهانه هايي چون «به ديگران اعتماد نداريم» قابل دفاع نيست.
http://www.moonsighting.com/moon.html
http://aa.usno.navy.mil/data/docs/RS_OneDay.html
برای مطالعه این امر که چرا باید آغاز ماههای قمری در همه کشورهای اسلامی یکی باشد، مقاله زیر را نگاه کنید:
http://www.arbabehekmat.com/detail.asp?id=97