در نیمههای شب، تک چراغی در هر خانه اما چلچراغی در دلها روشن میشود و نجوای تهجّد و مناجات، فضا را ملکوتی و معطر میسازد. خواجه عبدالله انصاری، حلول را اینگونه تحریر میکند:
«رمضان فرصت سبز فراخوان الهی است که دلهای رو به آفتاب برای شرکت در حرکتی شکوهمند صلازده میشوند و بساط پرنشاط، اما ساده و بیپیرایۀ این ضیافت، برعمق دلهای اهل ایمان گسترانیده میشود، خوانی به وسعت ملک و ملکوت. باران رحمت الهی که شروع به ریزش میکند باید دل را از روی زمین خاکی برداشت و زیر قطرههای این نشانۀ لطف الهی رفت، باران با طراوت میبارد تا آیینۀ زنگار گرفتۀ «قلوب الناس» به صفایی دیگر نشیند و جان و روان غبار گرفتۀ ایشان به زلال این بارش لطیف، پاک و پیراسته شود. پس خسران بزرگی خواهد بود اگر این ایام را به غفلت و بدون منفعت از دست دهیم و در آخر کار مشاهده کنیم جز جوع و عطش چیزی نصیبمان نگردیده و در خاتمه باز همان باشیم که بودیم، همان انسان سابق با همان ویژگیهای نفسانی که بر حوزۀ وجودمان سایه افکنده است. پس باید دیدۀ بصیرت را گشود و نظر در بطن و باطن این عبادت انداخت تا مراد و منظور غایی و عالیش را دریافت.»
به راستی روزهدار راستین کیست؟ آن هنگام که نداء «یا اَیُهاالذینَ امَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصیام کَما کُتِبَ عَلَی الذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون»(بقره 183). به گوش و دل مؤمن میرسد، شوق اجراء فرمان خالق هستی، در دلش زنده میگردد و روح و روان خود را در چشمۀ زلال روزه میشوید. زیرا ارادۀ مؤمن بر این تعلق گرفته است که خود را در جایگاه متقین نشاند. او برای ایجاد تفاهم و اتحاد و انسجام بین مؤمنان، لحظهیی آرام نمیگیرد، میخواهد که بین قلبها پیوند و اخوت برقرار سازد، هم از نفس خویش آلودگیها را دور گرداند و هم همت به خرج دهد تا ناگواریها و نابسامانیهای اجتماعی زایل گردند و به جای آن، مودت، صمیمیت، همدردی، همدلی و دلسوزی جایگزین شود. روزهدار اینگونه خود را به تقوی و پارسایی نزدیک میکند و آن که اجتناب از معصیت را در تمام ابعاد بکار گیرد، نزد خدا از کرامتی ویژه بهرهمند است و به برکت این خویشتنداری نوعی فراست و فرزانگی را به دست میآورد. آن صاحب دل که در این ماه ابتلاء و عشق و عرفان، بر درجات معرفت قلبی خود بیفزاید، وجودش تجلیگاه صفات حضرت دوست میشود.
ماه رمضان درآیین اسلام و مکتب قرآن یک دورۀ آموزشی، تربیتی است که از سوی رب العالمین به انسان اهداء شده است، گویی پروردگار عالمیان کارگاه عملی فهم ارزش نعمتها را برای ما ترتیب داده است. ما غالباً در لذتهای مادی غرقیم و چنان وجودمان مسخر این امور است که فرصت درک حقایق عالیتری را نمییابیم و در حسرت بهرهمندی از مسرّت روحانی میمانیم. برای چشیدن این سرور و شادیها باید راهی باشد که احتراز به موقع از عالم ماده را به ما تعلیم کند و به سوی جهان معنی، سوقمان دهد و خداوند، روزه داشتن در شهر صیام را کتابت فرمود. ریاضت در روزه است که طعم لذت معنوی را به همه میچشاند. چنانچه مرحوم علامه غروی، حکیم صدرایی که چند سال پیش از دیار فانی به حضرت باقی شتافت، در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: روزه از عبادات تمرینی است. برای این است که انسان بعد جسمانی را در جای خود بنشاند و به بعد روحانی بپردازد. به واسطۀ روزه، عادت کند که بر نفس خود مسلط شود و تا معصیتی پیش آمد، مرتکب نشود. و الّا اگر چنانچه این معانی در روزه مندرج نگردد، و این نتیجهها از روزه گرفته نشود، همان است که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید:
«چه بسیار اشخاصی هستند که شب را به عبادت میگذرانند اما جز زحمت و رنج و بیخوابی هیچ چیز نصیبشان نمیشود، و چه بسیار روزهدارانی هستند که دهانشان را میبندند، اما برای آنها از روزه غیر از گرسنگی و تشنگی نیست.»
و پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«درهای حقیقت و بهشت در این ماه باز است، کاری کنید که بر شما بسته نشود، و درهای دوزخ که در گناه خلاصه میگردد، بر شما بسته است، عملی انجام دهید که این درها به رویتان گشوده نگردد، و شیاطین را زنجیر کردهاند، پس شما کاری کنید و از خدا بخواهید و عملتان طوری باشد که بر شما مسلط نشوند».
البته منظور از «شیاطین» همان صفات بد انسانی است. پس حال که تو روزه داری، همۀ شیاطین مغلولند. چون تو بر نفس خود مسلط هستی، همه در بند تو هستند. نفس خود را برای انجام هر کاری آزاد نمیگذاری. پس اگر چنانچه از روزه، حلم، صبر، حوصله و دیگر خصائص نیکوی انسانی بدست آمد به طوری که بتوانی بعدها هم نفس امارۀ خود را افسار کنی و زمامش را در دست خود داشته باشی، نتیجۀ روزه داشتن را گرفتهیی.
گوهــری دارم ز تـقوی یا سخا این زکوة و روزه در هر دوگوا
روزه گوید کرد تقوی از حلال باحرامش دان که نبود اتصال
یعنی زبان حال روزه این است که کسی که از حلال میپرهیزد، و حلال را نمیخورد، چون خدا نهی کرده است، پس حتماً و برای همیشه اتصال خود را با حرام بریده است.
کوتاه سخن آنکه رمضان درهای باغ مغفرت و معرفت خداوندی را سحرگاهان میگشاید تا ساکنان حریم خلوت دل، به شامگاهان، روزه در آن باز کنند و از چشمهیی که مقربان از آن نوشند، بنوشند و دیده به روی دوست گشایند که اهل دل را، درخت روزهشان در پایان رمضان به بار و بر نشیند. پس قدر این بوستان معنی را بدانیم که چون ماه رمضان به هلال آید و محو گردد، ما نیز در عارفانه حالتی، در محیط اعلایش محو شویم. چرا که انسان در توجه به زندگی مادی دنیا، از خدای خویش، بر اثر برخی حجابها و نسیانها، فاصله گرفته و از اصل خویش دور افتاده است. روزه داشتن شرایطی فراهم میآورد که حداقل برای مدتی معین انسان را از عالم ملک متوجه عالم ملکوت و جهان والا میسازد و او را از این فرودگاه فانی به سوی آسمانها و عالم قدس و ملکوت پرواز میدهد، چنانکه عیسی میکرد، و به او هشدار میدهد که مبادا این فضیلتها و معنویتها را فراموش کند. انسان روزهدار را متوجه مبدأ و مربی حقیقی خویش میکند و چه زیبا است پیوستن به اصل خویش.
«هرکسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش»
مقالات دکتر سید علی اصغر غروی با امضاء ایشان منتشر میشود و مقالات با امضاء ارباب حکمت قلم ایشان نیست.
«رمضان فرصت سبز فراخوان الهی است که دلهای رو به آفتاب برای شرکت در حرکتی شکوهمند صلازده میشوند و بساط پرنشاط، اما ساده و بیپیرایۀ این ضیافت، برعمق دلهای اهل ایمان گسترانیده میشود، خوانی به وسعت ملک و ملکوت. باران رحمت الهی که شروع به ریزش میکند باید دل را از روی زمین خاکی برداشت و زیر قطرههای این نشانۀ لطف الهی رفت، باران با طراوت میبارد تا آیینۀ زنگار گرفتۀ «قلوب الناس» به صفایی دیگر نشیند و جان و روان غبار گرفتۀ ایشان به زلال این بارش لطیف، پاک و پیراسته شود. پس خسران بزرگی خواهد بود اگر این ایام را به غفلت و بدون منفعت از دست دهیم و در آخر کار مشاهده کنیم جز جوع و عطش چیزی نصیبمان نگردیده و در خاتمه باز همان باشیم که بودیم، همان انسان سابق با همان ویژگیهای نفسانی که بر حوزۀ وجودمان سایه افکنده است. پس باید دیدۀ بصیرت را گشود و نظر در بطن و باطن این عبادت انداخت تا مراد و منظور غایی و عالیش را دریافت.»
به راستی روزهدار راستین کیست؟ آن هنگام که نداء «یا اَیُهاالذینَ امَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصیام کَما کُتِبَ عَلَی الذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون»(بقره 183). به گوش و دل مؤمن میرسد، شوق اجراء فرمان خالق هستی، در دلش زنده میگردد و روح و روان خود را در چشمۀ زلال روزه میشوید. زیرا ارادۀ مؤمن بر این تعلق گرفته است که خود را در جایگاه متقین نشاند. او برای ایجاد تفاهم و اتحاد و انسجام بین مؤمنان، لحظهیی آرام نمیگیرد، میخواهد که بین قلبها پیوند و اخوت برقرار سازد، هم از نفس خویش آلودگیها را دور گرداند و هم همت به خرج دهد تا ناگواریها و نابسامانیهای اجتماعی زایل گردند و به جای آن، مودت، صمیمیت، همدردی، همدلی و دلسوزی جایگزین شود. روزهدار اینگونه خود را به تقوی و پارسایی نزدیک میکند و آن که اجتناب از معصیت را در تمام ابعاد بکار گیرد، نزد خدا از کرامتی ویژه بهرهمند است و به برکت این خویشتنداری نوعی فراست و فرزانگی را به دست میآورد. آن صاحب دل که در این ماه ابتلاء و عشق و عرفان، بر درجات معرفت قلبی خود بیفزاید، وجودش تجلیگاه صفات حضرت دوست میشود.
ماه رمضان درآیین اسلام و مکتب قرآن یک دورۀ آموزشی، تربیتی است که از سوی رب العالمین به انسان اهداء شده است، گویی پروردگار عالمیان کارگاه عملی فهم ارزش نعمتها را برای ما ترتیب داده است. ما غالباً در لذتهای مادی غرقیم و چنان وجودمان مسخر این امور است که فرصت درک حقایق عالیتری را نمییابیم و در حسرت بهرهمندی از مسرّت روحانی میمانیم. برای چشیدن این سرور و شادیها باید راهی باشد که احتراز به موقع از عالم ماده را به ما تعلیم کند و به سوی جهان معنی، سوقمان دهد و خداوند، روزه داشتن در شهر صیام را کتابت فرمود. ریاضت در روزه است که طعم لذت معنوی را به همه میچشاند. چنانچه مرحوم علامه غروی، حکیم صدرایی که چند سال پیش از دیار فانی به حضرت باقی شتافت، در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: روزه از عبادات تمرینی است. برای این است که انسان بعد جسمانی را در جای خود بنشاند و به بعد روحانی بپردازد. به واسطۀ روزه، عادت کند که بر نفس خود مسلط شود و تا معصیتی پیش آمد، مرتکب نشود. و الّا اگر چنانچه این معانی در روزه مندرج نگردد، و این نتیجهها از روزه گرفته نشود، همان است که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید:
«چه بسیار اشخاصی هستند که شب را به عبادت میگذرانند اما جز زحمت و رنج و بیخوابی هیچ چیز نصیبشان نمیشود، و چه بسیار روزهدارانی هستند که دهانشان را میبندند، اما برای آنها از روزه غیر از گرسنگی و تشنگی نیست.»
و پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«درهای حقیقت و بهشت در این ماه باز است، کاری کنید که بر شما بسته نشود، و درهای دوزخ که در گناه خلاصه میگردد، بر شما بسته است، عملی انجام دهید که این درها به رویتان گشوده نگردد، و شیاطین را زنجیر کردهاند، پس شما کاری کنید و از خدا بخواهید و عملتان طوری باشد که بر شما مسلط نشوند».
البته منظور از «شیاطین» همان صفات بد انسانی است. پس حال که تو روزه داری، همۀ شیاطین مغلولند. چون تو بر نفس خود مسلط هستی، همه در بند تو هستند. نفس خود را برای انجام هر کاری آزاد نمیگذاری. پس اگر چنانچه از روزه، حلم، صبر، حوصله و دیگر خصائص نیکوی انسانی بدست آمد به طوری که بتوانی بعدها هم نفس امارۀ خود را افسار کنی و زمامش را در دست خود داشته باشی، نتیجۀ روزه داشتن را گرفتهیی.
گوهــری دارم ز تـقوی یا سخا این زکوة و روزه در هر دوگوا
روزه گوید کرد تقوی از حلال باحرامش دان که نبود اتصال
یعنی زبان حال روزه این است که کسی که از حلال میپرهیزد، و حلال را نمیخورد، چون خدا نهی کرده است، پس حتماً و برای همیشه اتصال خود را با حرام بریده است.
کوتاه سخن آنکه رمضان درهای باغ مغفرت و معرفت خداوندی را سحرگاهان میگشاید تا ساکنان حریم خلوت دل، به شامگاهان، روزه در آن باز کنند و از چشمهیی که مقربان از آن نوشند، بنوشند و دیده به روی دوست گشایند که اهل دل را، درخت روزهشان در پایان رمضان به بار و بر نشیند. پس قدر این بوستان معنی را بدانیم که چون ماه رمضان به هلال آید و محو گردد، ما نیز در عارفانه حالتی، در محیط اعلایش محو شویم. چرا که انسان در توجه به زندگی مادی دنیا، از خدای خویش، بر اثر برخی حجابها و نسیانها، فاصله گرفته و از اصل خویش دور افتاده است. روزه داشتن شرایطی فراهم میآورد که حداقل برای مدتی معین انسان را از عالم ملک متوجه عالم ملکوت و جهان والا میسازد و او را از این فرودگاه فانی به سوی آسمانها و عالم قدس و ملکوت پرواز میدهد، چنانکه عیسی میکرد، و به او هشدار میدهد که مبادا این فضیلتها و معنویتها را فراموش کند. انسان روزهدار را متوجه مبدأ و مربی حقیقی خویش میکند و چه زیبا است پیوستن به اصل خویش.
«هرکسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش»
مقالات دکتر سید علی اصغر غروی با امضاء ایشان منتشر میشود و مقالات با امضاء ارباب حکمت قلم ایشان نیست.