بررسی زندگی، افکار، گفتار و اعمال ائمه صلوات الله علیهم، به ویژه تأمل و تفکر در حیات امامانی چون باقر، صادق، کاظم و رضا علیهم السلام، گسترهیی بیش از این میطلبد. چرا که ایشان از زمان و فضای مناسبتری برای نشر اندیشه و تبیین حقایق قرآن برخوردار بودند. میتوان گفت آنها فرصتی یافتند و نیز به ایشان مهلتی داده شد تا کارهای فرهنگی بزرگی برای اسلام انجام دهند. آنها توانستند همۀ دیدگاههای خود را نسبت به تمام مسائل دینی، فروعات فقهی، مواضع سیاسی، بحرانها و اختلالات اجتماعی و راه برون رفت از آنها، و نیز روابط خانوادگی و بنیانهای اخلاقی فردی و اجتماعی را به روشنی بیان کنند، و نظرات و روشها و الگوهای خود را در این زمینهها مشخص نمایند، و قبل از هر کس خود را موظف به عمل و پیاده کردن الگو در رفتار و عملکرد خود میدانستند
اما حیات امام موسای کاظم (ع)، به علت رخدادهایی که در صحنۀ سیاست و روابط حاکمیت با ملت پیش آمد، متفاوت از دیگر ائمه میباشد، زیرا بعد از حضرت صادق، اوضاع جامعۀ اسلامی مخصوصاً تشیع، بسیار متشنج گشت و پیروان امام صادق، به جهت سختگیریها و فشارهایی که از طرف حاکمیت بر ایشان تحمیل میشد، به چند گروه تقسیم شدند. از جمله اسماعیلیه، واقفیه، فَطَحیه و دیگران که هر دسته پیرو یکی از فرزندان امام صادق بودند. حضرت کاظم در شرایط بسیار بحرانی، به سبب تجزیهیی که در پیروان پدر پدید آمده بود، قرار گرفت، از اینرو وظیفۀ سنگینی را برای حل این اختلافات و ایجاد اتحاد بر عهده داشت! پس آنچه که بعد از ایشان، به عنوان اصل تشیع، توانست ادامه پیدا کند، ناشی از اثرگذاری امام موسی بن جعفر و روش و منش ایشان در ادامۀ راه پدر بود.
بررسی زندگی، افکار، گفتار و اعمال ائمه صلوات الله علیهم، به ویژه تأمل و تفکر در حیات امامانی چون باقر، صادق، کاظم و رضا علیهم السلام، گسترهیی بیش از این میطلبد. چرا که ایشان از زمان و فضای مناسبتری برای نشر اندیشه و تبیین حقایق قرآن برخوردار بودند. میتوان گفت آنها فرصتی یافتند و نیز به ایشان مهلتی داده شد تا کارهای فرهنگی بزرگی برای اسلام انجام دهند. آنها توانستند همۀ دیدگاههای خود را نسبت به تمام مسائل دینی، فروعات فقهی، مواضع سیاسی، بحرانها و اختلالات اجتماعی و راه برون رفت از آنها، و نیز روابط خانوادگی و بنیانهای اخلاقی فردی و اجتماعی را به روشنی بیان کنند، و نظرات و روشها و الگوهای خود را در این زمینهها مشخص نمایند، و قبل از هر کس خود را موظف به عمل و پیاده کردن الگو در رفتار و عملکرد خود میدانستند
اما حیات امام موسای کاظم (ع)، به علت رخدادهایی که در صحنۀ سیاست و روابط حاکمیت با ملت پیش آمد، متفاوت از دیگر ائمه میباشد، زیرا بعد از حضرت صادق، اوضاع جامعۀ اسلامی مخصوصاً تشیع، بسیار متشنج گشت و پیروان امام صادق، به جهت سختگیریها و فشارهایی که از طرف حاکمیت بر ایشان تحمیل میشد، به چند گروه تقسیم شدند. از جمله اسماعیلیه، واقفیه، فَطَحیه و دیگران که هر دسته پیرو یکی از فرزندان امام صادق بودند. حضرت کاظم در شرایط بسیار بحرانی، به سبب تجزیهیی که در پیروان پدر پدید آمده بود، قرار گرفت، از اینرو وظیفۀ سنگینی را برای حل این اختلافات و ایجاد اتحاد بر عهده داشت! پس آنچه که بعد از ایشان، به عنوان اصل تشیع، توانست ادامه پیدا کند، ناشی از اثرگذاری امام موسی بن جعفر و روش و منش ایشان در ادامۀ راه پدر بود.